در ستایش مؤلف نواندیش حوزوی
در ستایش مؤلف نواندیش حوزوی
گفتاری از دکتر سید صادق حقیقت در سالگرد درگذشت زنده یاد استاد داود فیرحی
(روزنامه ایران، 23 آبان 1403)
«شکاف نسلی» در جامعه امروز ما به یک مسأله بدل شده، و متعاقب آن بین نسل جدید با نسل قدیم تفاوتهای اساسی بوجود آمده است؛ چنانکه شاهد هستیم که زبان مشترک چندانی با هم ندارند. به بیان دیگر، نسل جدید که شامل نسل دهههای 70 و 80 به بعد میشود دغدغهها و مسايلی دارد که برای نسل پدران و مادرانشان ناشناخته و گاه حتی غیر قابل درک است.
علت شکاف نسلی به لحاظ هویتی و فرهنگی این است که در بین جوانان ما چند عنصر تقویت شده است: نخست عنصر «تعقل» است به این معنا که هرکسی بدون دلیل مطلبی را نمیپذیرد. اگر شما به یک جوانان امروزه بگویید که «الف، ب است» به این دلیل که باید تعبدا بپذیرید؛ معمولا استنکاف میکنند و قبول نمیکنند و علت آن را میپرسند که چرا «الف، ب است؟». بنابراین ویژگی نخست نسل Z تعقل در مقابل تعبد است. اما میدانیم که بخشی از مسائل دینی- حتی بخشی از مسايل سنتی- تعبدی است؛ در حالی که نسل جدید از چرایی این تعبد میپرسد و برای او سؤال است که چرا باید اساساً تعبد داشته باشد.
مسأله دوم بحث «آزادی» است. گویا برای نسل قبل به شکل پیشینی راه حق مشخص است و مطابق همان از جوانان هم توقع دارند که در همین راه قدم بردارند. در حالی که نسل جدید میخواهد با «آزادی» خود راهش را انتخاب کند. بنابراین خود را از هر نوع اجبار به دور نگاه میدارد و هرگاه ببیند اجباری برایش وجود دارد، حتی مطلب حق را هم پس میزند. نمونه بارز آن در جامعه امروز ما بحث حجاب است. ممکن است حجاب برای یک فرد امری پسندیده باشد و آن را کاری خوب و منطقی و دینی بداند، اما چون بر او اجبار میشود آن را پس بزند و به مقابله با آن بپردازد. متأسفانه حجاب که امری فرهنگی است امروزه به مسئله ای سیاسی، و شاید امنیتی، درآمده است. مسائل فرهنگی اساساً اجبارناپذیرند.
مسأله سوم نسبت نسل جدید با دین است. نسل قبل بویژه قبل از دهه 60 عمدتاً دینمدار بودند و امروزه در واکنش به وضع موجود در سطوحی از نسل جدید نوعی دینگزیزی را شاهد هستیم، بطوری که میتوان گفت در نسل دهه 80 به بعد تعلقات دینی رنگ کمتری دارد. البته، این حرف به هیچ وجه به این معنا نیست که نسل z ضرورتاً از خدا و دین بریده است. مسئله این است که نسبت به دین رسمی موجود تعلقات کمتری از خود نشان میدهد. شاید بحث آنان این باشد که دین نباید شکل رسمی پیدا کند و نباید حکومتی شود که نتیجهاش اجبار و اکراه در دین میشود؛ و واکنش آنان را ما ذیل عنوان دینگریزی درک و فهم میکنیم.
حال در مقابل این شکاف نسلی و ویژگیهایی که نسل جدید اعم از نسل z دارد چند قرائت از اسلام و فرهنگ به چشم میخورد: قرائت نخست «قرائت سنتی» است که عمدتا در علمای سنتی ما دیده میشود. بسیاری از علمای سنتی ما اساساً دغدغه ارتباط با مدرنیته را ندارند. نه اینکه تجددستیز باشند، بلکه تجددگریز هستند. در حالی که یکی از ویژگیهای نسل جدید این است که روی خوش به تجدد و مدرنیته نشان میدهد؛ بنابراین پاسخ سنتی به نسل جدید کفایت نمیکند.
قرائت دوم «قرائت اسلام رادیکال» است؛ اسلامی که افراطی و تندرو است و معتقد به بکاربردن خشونت برای تحمیل دین است. این قرائت از قرائت سنتی ناموفقتر است؛ چرا که جوان امروزی نه خشونت را میپذیرد و نه تحمیل دین یا تحمیل هر عقیدهای را تاب میآورد.
اما در مقابل این دو قرائت، یک قرائت دیگری هم وجود دارد که مرحوم دکتر فیرحی به آن گفتمان تعلق دارد و آن «قرائت نواندیشی دینی» یا «گفتمان نواندیشی حوزوی» است. این گفتمان در عین اینکه به اصل دین رجوع میکند قرائتی عقلانی، رحمانی، حقوق بشری و دموکراتیک است. یکی از ویژگیهای برجسته این گفتمان این است که بر عنصر «تعقل» بجای «تعبد» تأکید میکند؛ بر حقوق بشر و حقوق انسان به ما هو انسان تأکید میکند؛ اسلام او، اسلام رحمانی است؛ اسلامی دموکراتیک است که بر اراده آزاد انسانها در حوزه عمومی مبتنی است. گفتمان نو اندیشی دینی یا نواندیشی حوزوی همان راهی که مرحوم دکتر داود فیرحی در اندیشه و عمل خود پیگیری کرد. به همین دلیل موفقتر از دو گفتمان «سنتی» و «اسلام رادیکال» ظاهر شد.
به نظر میرسد این روایت که هنگامی که یک فرد عالِم فوت میکند جای او با هیچ چیزی پر نمیشود در اینجا صادق باشد؛ بعد از چند سال ما شاهد جاگزینی اشخاصی مانند دکتر فیرحی در جذب جوانان و معرفی اسلام همراه با قرائت تعقلی، حقوق بشری، دموکراتیک و رحمانی نیستیم. فیرحی هم در آثار و هم در عمل خود مأمن و محل آرامش جوانان بود و جوانان احساس میکردند که با نزدیک شدن به شخصیت او که شخصیت بسیار متواضعی بود و همچنین با نزدیک شدن به فکر او در قالب کتب و مقالات میتوانند هم قرائت دینی از اسلام را درک کنند و هم به قرائت عقلانی، رحمانی، حقوق بشری و دموکراتیک اسلام نزدیک شوند.
راه او پر نور و پر رهرو باد