جنگ و صلح در اسلام
جنگ و صلح در اسلام
26 اردیبهشت 1403
خانه اندیشمندان علوم انسانی
پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی
دانشگاه محمد رسول الله (ص)
انجمن مطالعات صلح ایران
تعاریف:
- 1- تعریف جنگ عادلانه(Just War) و جنگ مقدس (Holy War): مفهوم دوم وقتی است که ادعا شود از جانب خدا مأموریتی داده شده. هر دو مفهوم در دوران کلاسیک و مدرن وجود دارند.
شرایط جنگ عادلانه از دیدگاه آگوستین: 1) اخلاق(فضیلت) و عدالت2) قوانین(طبیعی و زمانی) 3) مشترک المنافع (یا دولت خوب).
- 2- تعریف جهاد دفاعی (Defensive Jihad) و ابتدایی (Offensive Jihad). جهاد علیه غیرنظامیان نیست
- 3- تعریف صلح: صلح صرف عدم جنگ و خشونت نیست. صلح عبارت است از آزادی از جنگ، منع خشونت و تأمین عدالت اجتماعی همراه با شادی و آرامش.
- 4- اندیشه سیاسی اسلام اعم از فلسفه سیاسی و فقه سیاسی است
- 5- جهاد در قرآن: دو تفسیر در خصوص آیات مط و مقید وجود دارد.
- 6- جهاد در سنت نبوی: صرفاً دفاعی بوده است
- 7- جهاد دفاعی مورد بحث نیست
جهاد در فلسفه سیاسی اسلامی:
فارابی:
مدینه فاضله و غیرفاضله. صلح عبارت است از تعاون امم فاضله در راستای رسیدن به سعادت. برخی به اشتباه مدینه مسالمه را مدینه صلح دانسته اند، در حالی که جزء مدن جاهله است؛ مدینهای که فقط جهاد دفاعی را تجویز میکند. در «الفصول المدنیة»، فارابی به یازده نوع جنگ اشاره شده است ازجمله جنگهای دفاعی، جنگهایی که برای کسب خیری که مدینه شایستۀ آن است صورت میگیرد، جنگهایی که برای اصلاح دیگران صورت میگیرد، جنگهای تنبیهی و جنگ برای بازپسگیری حقوق مدینه. «دولت فاضله میتواند امم و مُدُنی را که تن نمیدهند به انجام آنچه سعادت را نصیبشان میکند، وادار کند تا به آن دست یابند... مجاهدی که چنین هدفی را دنبال میکند مجاهد عادل است». امامی:
در مجموع، چهار نظر در خصوص جنگ و جهاد در فارابی وجود دارد:
1- جهاد ابتدایی مثل فقها: مسلمان کردن ملل کافر
2- جنگ عادلانه یونانی: در راستای منافع مدینه یا دولت شهر
3- عدم تجویز جهاد ابتدایی (جنگ برای صادر کردن عقیده): این رأی محسن مهدی است که درست به نظر میرسد. جنگ تهاجمی در فارابی هست (که خودش دو نوع است: برای خیرات و برای تکریم نظام سلسلهمراتبی که فارابی مثل فلاسفه یونان میپذیرد؛ مثلاً بردگان مثل افراد آزاد نیستند)، جهاد ابتدایی نیست. جهاد ابتدایی را نمیپذیرد؛ چون تکثرگرایی دینی را قبول دارد؛ یعنی هر کس بر اساس شرایط جغرافیایی و غیر آن میتواند دین خود را داشته باشد.
4- جهاد ذیل فلسفه (نه اسلام): صورتی ناقص از جنگ عادلانه. دین اصل آن را تجویز میکند، و فلسفه و فیلسوفشاه گستره آن را.
ابن رشد: جهاد قلبي، جهاد زباني، جهاد يدي و جهاد با شمشير
سنت گرايان: به جهاد ابتدايي باور ندارند، نصر: جهاد اکبر نه جهاد اصغر.
تجددگرايان: به جهاد ابتدايي باور ندارند سروش: جهاد بايد با توجه به شرايط سياسي و اجتماعي صدر اسلام تفسير شود.
جهاد در فقه سیاسی اهل سنت:
امام شافعي معتقد است: آياتي همچون «واقتلوهم حيث ثقفتموهم» (بقره: 191) ناسخ ديگر آيات جهاد است. کفار قاصر (اقلیت) و مقصر (اکثریت)
رشیدرضا: باید حمل مط بر مقید کرد و بنابراین جهاد ابتدایی نداریم
سيد قطب: يکي از بنيانگذاران اسلام-گرايي و بنيادگرايي اسلامي، جهاد را وسيله اي براي تحقق اهداف الهي در سرتاسر زمين، تطبيق شريعت و اهداف الهي بر زندگي بشر و پايان دادن به حاکميت بشر بر بشر عنوان ميکند. در مقابل جاهلیت غربی، حکومت اسلامی باید تشکیل شود و جنگ دائمی بین دارالاسلام و دارالکفر وجود خواهد داشت.
جهاد در فقه سیاسی شیعه:
مقصود از کافر صرفاً حربی نیست. مغنیه: و ليس معنى الحربي في اصطلاح الفقهاء من أعلن الحرب على المسلمين، فكل من لا كتاب له و لا شبهة كتاب من اصناف الكفار فهو حربي عندهم، وهذا لاتقبل منه الجزية بالاتفاق؛ أما من له كتاب كاليهودي والنصراني أو شبهة كتاب كالمجوسي فهو على قسمين: ذمي، وهو الذي يقبل شروط الذمة ويلتزم بها، وغير ذمي وهو الذي يمتنع عن قبول هذه الشروط، وحكمه حكم الحربي بإجماع الفقهاء.
شیخ طوسی: «الجهاد فريضة من فرائض الاسلام و رکن من ارکانه و هو فرض علي الکفايه». « کل من خالف الاسلام من ساير اصناف الکفّار يجب مجاهدتهم و قتالهم». صاحب جواهر: الجهاد فريضة علي الکفاية بلا خلاف اجده فيه بيننا، بل و لا غيرنا، بل کاد يکون من الضروري، فضلاً عن کونه مجمعاً عليه.»
خویی: «و من الطبيعي ان تخصيص هذا الحکم بزمان موقت و هو زمان الحضور لاينسجم مع اهتمام القرآن و امره من دون توقيت في ضمن نصوصه الکبيره.»
در حالي که مشهور علماي شيعه جهاد ابتدايي را مختص به زمان حضور معصوم مي دانند. برخي به ضرورت جهاد ابتدايي در زمان غيبت معتقدند. شهيد مطهري تعبير موسعي از دفاع (از توحيد) به دست مي دهد که جهاد ابتدايي - حتي در زمان غيبت - را نيز شامل مي شود. برخي نيز همچون آيت الله خوئي هرچند به نظريه «ولايت فقيه» و حکومت اسلامي معتقد نيستند، اما به جهاد ابتدايي در زمان غيبت کبرا باور دارند.
نتیجه
- 1- آرای مختلفی در باب صلح و جنگ در فلسفه سیاسی اسلامی وجود دارد. در خود فارابی، حداقل چهار قول هست
- 2- آرای مختلفی در فقه سیاسی (شیعه) به چشم می خورد
- 3- نظریه صلح در اندیشه سیاسی اسلامی چندان دیده نمی شود
- 4- ابداع نظریه صلح در این حوزه ضرورت دارد