نشست "فقه، دموکراسی و مسئله ایران"
نشست "فقه، دموکراسی و مسئله ایران"
نشست "فقه دموکراسی و مسئله ایران" روز شنبه ۲۰ آبان در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. به گزارش روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، نشست "فقه دموکراسی و مسئله ایران" به مناسبت سومین سالگرد درگذشت داود فیرحی به همت انجمن علوم سیاسی و با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی، روز شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۲ در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. خلاصه ای از گزارش جلسه در ادامه می آید.
سید علی میرموسوی: فیرحی همیشه از آینده ایران نگرانی داشت
سید علی میرموسوی از اساتید دانشگاه، اظهار داشت: فیرحی، ستاره تابناکی در عرصه اندیشه معاصر و نو اندیشی دینی بود که زود از جهان رخت بربست. در پروژه او، دغدغه مهمی بود و آن دموکراسی و استقلال ایران بود و همیشه از آینده ایران نگرانی داشت. در این پروژه که وجه فقهی آن برجسته تر بود، جهت خوانش دموکراتیک از فقه خیلی اهمیت داشت. فقه برترین دانش در بین دانش های عملی در تمدن اسلامی و در تاریخ اندیشه اسلامی است بنابراین فیرحی مشکل دموکراسی در جوامع اسلامی را این می دانست که نتوانسته ایم یک صورت بندی فقهی از دموکراسی ارائه بکنیم و اگر دموکراسی را با فقه همراه نکنیم، به نوعی آب در هاون کوبیدن است.
او ادامه داد: فیرحی احساس می کرد اقتدارگرایی در جوامع اسلامی از راه فقه دارد خودش را بازتولید می کند و استمرار می بخشد. او به روشنفکران خرده می گرفت که چرا فقه را دست کم گرفتند. او یک نوع اصالت به فقه در رابطه فقه و دموکراسی می داد و معتقد بود که در راستای دموکراسی سازی ایران هم به فقه نیاز داریم و هم از فقه انتظار این است که در این مسیر به ما کمک کند.
میرموسوی افزود: فیرحی سه کار مهم انجام داد. یکی با نگاه فوکویی، تاریخ دانش و اندیشه سیاسی اسلامی را بررسی کرد. دوم، یک نگاهی به تاریخ تحول فقه در راستای برجسته کردن خوانش دموکراتیک از آن کرد و سوم، سعی کرد با نگاه فقهی برخی از مفاهیم و نهادهای دموکراسی را توجیه کند.
کاوه حسین زاده راد: فیرحی اندیشه و سبک زندگی خود را القا نمی کرد
کاوه حسین زاده راد دانش آموخته علوم سیاسی، ابراز داشت: نخستین آشنایی من با مرحوم فیرحی مربوط به کلاس های دوره دکتری می شود. با او بود که قدم به قاره جدیدی گذاشتیم و با اندیشمندانی آشنا شدیم که خیلی از آن ها را نمی شناختیم. او هر جلسه چندین منبع معرفی می کرد.
وی افزود: هر چند با فیرحی اختلاف های نظرهایی داشتم، اما او تاثیری زیادی روی من گذاشت. او یک سری ویژگی های شخصی داشت که باعث می شد انسان هایی با تفکرهایی مختلف را تحمل کند و هیچ گاه کوشش نمی کرد که اندیشه و سبک زندگی خود را القا کند.
فردین مرادخانی: دانشی که بیشترین نزدیکی را با فقه دارد، حقوق است
فردین مرادخانی از اساتید دانشگاه، بیان داشت: هر گونه تجددی در تمدن اسلامی از مسیر فقه می گذرد. دانشی که بیشترین نزدیکی را با فقه دارد، حقوق است. متفکرین شرق جهان اسلام کمتر متوجه حقوق شدند. فیرحی متوجه شده بود که حقوق مهم است و اگر سخن جدیدی داشته باشیم، باید به حقوق توجه کنیم.
وی افزود: آثار فیرحی به چند دوره تقسیم می شوند. دوره اول، مربوط به کتاب "قدرت، دانش و مشروعیت" است. دوره دوم، مربوط به کتاب تحول دولت در نظام اسلام است و دوره سوم که در آن فیرحی متوجه حقوق می شود، کتاب مفهوم قانون را می نویسد. دوره چهارم، دوره بازگشت به اوایل اسلام است که البته فیرحی در این دوره چیزی را مکتوب نکرده است.
او ادامه داد: کارهای فیرحی در خصوص حقوق به دو دسته تقسیم می شوند. یکی به کتاب فقه و سیاست در دانش معاصر مربوط می شود که از فقه مشروطه ای سخن می گوید و دومی، مربوط به کتاب مفهوم قانون است. فیرحی تنها به شریعت و قانون می پردازد.
محمدرضا مرادی طادی: فیرحی، به دنبال دموکراتیزه کردن فقه بود
محمدرضا مرادی طادی از پژوهشگران، اظهار داشت: فیرحی تصمیم گرفته بود راه فقه را انتخاب کند و در بعد معاصر چهار کتاب نوشت که عبارتند از فقه و سیاست، فقه حکومت داری، شرحی بر تجدد و فقه و حکمرانی حزبی. او به دنبال دموکراتیزه کردن فقه بود.
وی افزود: در پایان کتاب فقه و سیاست، بن بست اندیشه فیرحی مشخص می شود. او در کلاس هایش دموکراتیزه کردن عقل را بحث می کرد. او در زندگی فردی و آکادمیک مغلوب مدرنیته شد و سرانجام با ویروس کرونا که آن هم محصول مدرنیته بود، از دنیا رفت.
ابوالفضل دلاوری: فیرحی یک دموکرات بود
ابوالفضل دلاوری از اساتید دانشگاه، ابراز داشت: امروز دموکراسی صرفا در قالب ساز و کارهای حکمرانی نیست و مثلا در عرصه جنبش های اجتماعی هم محقق می شود. در جامعه خودمان هم در این عرصه ها دموکراسی در حال محقق شدن است. دموکراسی اصالت وجودی دارد. دموکراسی بر فقه تقدم دارد. تا الان این طور نبوده که دموکراسی یا اقتدارگرایی را از فقه بیرون بکشیم. حکومت دینی صرفا استنادی به شکلی از دولت است که گویا ما شکلی از ظهورش و تجربه اش نداشته ایم. فقه دموکراسی، معنای خودش را در بحران تئوکراسی می بیند.
وی افزود: فقیه سیاسی امروز، می تواند به مسئله دموکراسی بیندیشد و نه بیش از این. مرحوم فیرحی، عملا کسی بود که داشت به دموکراسی می اندیشید به عنوان یک فقیه نه به عنوان کسی که دموکراسی را از فقه استخراج بکند. قبلا گفته ام که فیرحی یک مصلح بود و دنبال اصلاح می گشت و امروز می خواهم اضافه کنم که او یک دموکرات هم بود.
سید محمدعلی حسینی زاده: فیرحی سه دوره اندیشه ای و فکری دارد
سید محمدعلی حسینی زاده از اساتید دانشگاه، ابراز داشت: فیرحی سه دوره اندیشه ای و فکری دارد. این سه دوره را باید زیر سایه تحولات اسلام سیاسی در ایران بررسی کرد. در دوره اول، یک پژوهشگر تازه کار را می بینیم و زمانی بود که بحث تاریخ اندیشه اسلام داغ شده بود. دوره دوم که به فقه دموکراتیک بر می خوریم، با متفکری روبرو هستیم که عمیق تر فکر می کند. در دوره سوم، با متفکری مواجه هستیم که پاسخی برای چالش ها ندارد مثلا در کتاب قانون، نمی تواند یک راه حل ارائه بدهد.
وی افزود: در کتاب آخر فیرحی، نشانه هایی از یک تحول عمیق در اندیشه او را می توان دید. در اینجا او از فقه فراتر می رود و از بازسازی اساسی مذهب سخن می گوید و به اسلام سیاسی انتقاد وارد می کند.
سید صادق حقیقت: پروژه فیرحی، ذیل نو اندیشی دینی بود
سید صادق حقیقت از اساتید دانشگاه، ابراز داشت: پروژه فیرحی ذیل نو اندیشی دینی است یعنی ارتباط فقه و دموکراسی. او معتقد بود که ما در درون فقه، ظرفیت هایی داریم که در حالت بالقوه باقی مانده است و ظرفیت های اقتدارگرای فقه برجسته شده و ظرفیت های دموکراسی فقه مانده است. وی در تلاش برای برجسته کردن ظرفیت های دموکراسی فقه بود و از روش فوکویی یعنی دیرینه شناسی و تبارشناسی استفاده می کرد. فیرحی در کتاب "قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام" با استفاده از روش فوکویی به دنبال این پروژه خود بود. او تک نفره توانست کار بزرگی انجام دهد و این پروژه را تا حد زیادی پیش ببرد. پس از او، متفکران زیادی ندیدیم که این پروژه را ادامه بدهند و این پروژه به جهات مختلف، ناقص ماند.
عنوان نشست از این جهت ابهام دارد که بین «فقه» و «دموکراسی» کاما هست یا مضاف و مضاف الیه هستند. این ابهام را در چهار حالت بررسی می کنیم:
1- رویکرد حداکثری به دین: در حوزه انتظار از دین، برخی به فقه تربیت و یا حتی فقه فیزیک، فقه نفت و فقه متاورس(!) نیز معتقدند. بر اساس این مبنا، می توان از «فقه دموکراسی» نیز سخن گفت. در کتاب «همروی فلسفه سیاسی و فقه سیاسی» این مبنا مورد نقد واقع شده است.
2- رویکرد حداقلی: روشنفکران دینی از دین انتظار مبدأ و معاد دارند، و بنابرین فقه سیاسی را معتبر نمی دانند. بدیهی است، بر این اساس، فقه دموکراسی نیز معنای محصلی نخواهد داشت. این مبنا نیز در همان کتاب مورد نقد قرار گرفته است.
3- پروژه دکتر فیرحی: از نظر ایشان، امکان زدودن وجوه اقتدارگرایانه از دین و فقه، و احیای وجوه دموکراتیک از آنها، وجود دارد. پروژه ایشان ذیل گفتمان نواندیشی دینی قرار می گیرد. این گفتمان، برخلاف گفتمان روشنفکری دینی، سکولار نیست و فقه سیاسی را دانشی معتبر تلقی می کند. بر اساس این دیدگاه، «فقه دموکراسی» اصطلاح صحیحی نیست، هرچند می توان از نسبت فقه و دموکراسی سخن گفت.
4- نظریه همروی: این نظریه نیز همانند مورد قبل ذیل گفتمان نواندیشی دینی قرار می گیرد. بر اساس این نظریه، فقه سیاسی اعتبار محدودی دارد؛ و نمی توان از فقه انتظار پرداختن به دولت و مانند آن را داشت. هرچند «فقه دموکراسی» معنای محصلی ندارد، ولی می توان از «ظرفیت سنجی» فقه در برابر شاخص های دموکراسی (و دیگر مفاهیم مدرن) بحث کرد.
پادکست این برنامه را می توانید در آدرس زیر پی گیرید
s_sadegh_haghighat@