انتشار کتاب جمهوری اسلامی، سیاست خارجی و روابط بین الملل توسط نشر کویر
انتشار کتاب «جمهوری اسلامی، سیاست خارجی و روابط بین الملل» توسط نشر کویر در زمستان 1400
کتاب حاضر مجموعه ویراست جدیدی از آرای نگارنده در باب سیاست خارجی دولت اسلامی و ج.ا.ا.، و برخی از مسائل روابط بین الملل با رویکرد دینی و نظریه همروی است. در این متن، مسائل سیاست خارجی و روابط بین الملل، با نیم نگاهی به تجربه جمهوری اسلامی ایران، مطرح می شود و بر همروی فلسفه سیاسی، فقه سیاسی و (روابط بین الملل و) علم و فن سیاست تکیه می زند. تعامل و همروی حوزه های فوق در مسائل اندیشه سیاسی اسلام، به اعتقاد نگارنده، تعیین کننده به نظر می رسد. مهم ترین عناوین مورد بحث عبارتند از: انقلاب اسلامی و مسئله تجدد، نظریه رهبری مذهبی، راهبرد انقلاب اسلامی، سیاست خارجی دولت اسلامی از دیدگاه امام خمینی، نقد سیاست خارجی ج.ا.ا، راهبرد وحدت اسلامی، جهاد ابتدایی، جهانی شدن غربی و جهان گرایی اسلامی، نسبت جهانی شدن و مسئولیتهای فراملی، مقایسه ایده گفتگوی تمدنها (و فرهنگها) با نظریه برخورد تمدنها، و راهبرد صلح جهانی.
مقدمه
1- انقلاب اسلامی و مسئله تجدد
2- انقلاب اسلامی ایران: مقایسه «نظریه رهبری مذهبی» با دیگر نظریه ها
3- قیام عاشورایی و راهبرد انقلاب اسلامی
4- سیاست خارجی دولت اسلامی از دیدگاه امام خمینی
5- بررسی و نقد سیاست خارجی ج.ا.ا.
6- راهبرد وحدت اسلامی
7- جهاد ابتدایی و دولت های سکولار
8- جهاد ابتدایی در فلسفه سیاسی علامه طباطبایی
9- جهانی شدن غربی و جهان گرایی اسلامی
10- جهانی شدن و مسئولیتهای فراملی
11- گفتگوی تمدنها و برخورد تمدنها
12- گفتگوی فرهنگها، ضرورت دنیای پسامدرن
13- راهبرد صلح جهانی
مقدمه
کتاب حاضر مجموعه ویراست جدیدی از مقالات نگارنده در باب سیاست خارجی دولت اسلامی و ج.ا.ا.، و برخی از مسائل روابط بینالملل با رویکرد دینی و نظریه همروی[1] است. همروی حداقل چهار سطح دارد: همروی روشهای معرفتی، همروی روششناسانه، همروی فلسفه سیاسی و فقه سیاسی، و همروی سنت و تجدد. کتاب روششناسی علوم سیاسی[2] سطح دوم، و کتاب همروی فلسفه سیاسی و فقه سیاسی[3] سطح سوم را پوشش داده است. کتاب اخیر حاوی «چارچوب»، «مبانی و روششناسی»، و کلیات نظریه همروی است. نظریه همروی چارچوب و دستگاه فکری ارائه میکند که به کمک آن میتوان نگاهی جدید به مسائل سیاسی داشت. مفاهیم کلی و مسائل مربوط به سیاست داخلی در کتاب سیاستاندیشی در حوزه اندیشه سیاسی اسلامی[4] مطرح شدهاند. کتاب حاضر متکفل مسائل سیاست خارجی و روابط بینالملل، با نیمنگاهی به تجربه جمهوری اسلامی ایران، است. این کتاب بر همروی فلسفه سیاسی، فقه سیاسی و (روابط بینالملل و) علم و فن سیاست (و به تعبیر فارابی، «المحنة الملکیة» یا «محنة الملک») تکیه میزند. تعامل و همروی حوزههای فوق در مسائل اندیشه سیاسی اسلام، به اعتقاد نگارنده، تعیینکننده به نظر میرسد. در جای جای مباحث این کتاب هم اشاره به مبانی فلسفه سیاسی به چشم میخورد، هم استناد به وظیفه مکلفان در برابر خداوند (علم فقه)، و هم سیاست و حکمرانی (به عنوان دانش و فن).
بحث نخست این کتاب، یعنی نسبت انقلاب اسلامی ایران و تجدد، از این جهت مهم است که میتواند در این زمان نیز چگونگی تقابل ج.ا.ا. و تجدد غربی را توجیه کند. انقلاب اسلامی ایران در تقابل با مدرنیته شکل گرفت؛ و بنابراین، نمیتوانست ماهیتی تماماً متجددانه داشته باشد. این امر باعث شد امر بر فوکو که شاهد این انقلاب شکوهمند بود، مشتبه شود و آن را انقلابی پسامدرن بنامد. این درست است که شاه رویکردی متجددانه داشت، و علیالقاعده انقلابی که بر علیه او به پیروزی رسید، باید با این جهتگیری مخالف باشد. از سویی دیگر، کسی که با شخصیت امام خمینی، به عنوان بنیانگذار این انقلاب، و همچنین با نظریه ولایت فقیه و شعارهای آن دوران آشنایی داشته باشد، به خوبی آگاه است که معمار انقلاب اسلامی سودای حکومتی همانند حکومت نبوی و علوی، و درانداختن طرحی نو در سر داشت. انقلاب ایران از این جهت، رو به پیشامدرن داشت. از سویی دیگر، بسیاری از شعارهای انقلاب و نیروهای انقلابی (همانند نهضت آزادی) رویکردی اثباتی نسبت به مدرنیته داشتند. حتی شعارهای رهبر انقلاب، خصوصاً به هنگام سکونت در پاریس، این گونه بود. اگر این سوگیریها درست باشد، باید دید که یک پدیده چگونه میتواند از جهتی مدرن، پیشامدرن، و حتی پسامدرن تلقی شود. فصل اول با عنوان «انقلاب اسلامی و تجدد» ترکیب و ویرایشی جدید از سه مقاله است: در مقاله نخست انقلاب اسلامی با رویکرد گفتمانی تحلیل،[5] و در مقاله دوم ماهیت انقلاب اسلامی با تجدد و پساتجدد نسبتسنجی شده است.[6] مقاله سوم، «انقلاب اسلامی ایران: تردید بین سنت و تجدد»، نشان میدهد که انقلاب ایران پسامدرن تلقی نمیشد، بلکه ویژگیهایی از سنت و تجدد را در برداشت، و در واقع، بین آن دو مردد بود.
بخش دوم که در اصل مقاله مشترکی با آقای محمد خورشیدی[7] است، به تبیین نظریه رهبری در خصوص انقلاب اسلامی اختصاص دارد. مفروض این نظریه آن است که پدیدههای اجتماعی، بالاخص انقلابها، چندعاملی هستند. به نظر میرسد این نظریه بهتر از نظریه توطئه، نظریه اقتصاد، نظریه مدرنیزاسیون، نظریه استبداد، و حتی نظریه مذهب بتواند رویداد مهم انقلاب اسلامی را توضیح دهد. بر این اساس، در گام نخست باید عوامل زمینهساز را از عوامل پیروزی انقلاب جدا کرد. در بعد اول، مدرنیزاسیون و ناهمساز بودن توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی، و در بعد دوم رهبری مذهبی بیشترین تأثیر را داشتهاند. این نظریه در صدد توضیح این ناسازه است که حکومت شاهنشاهی، و همین طور بدنه جامعه، که روزبهروز با مظاهر تجدد آشنا میشدند، چگونه با انقلابی مذهبی که با پدیدههای مدرن سر سازگاری نداشت روبرو شد.
دیگر مسئلهای که در تعین راهبرد انقلاب اسلامی نقشی بهسزا داشت، نسبت آن با قیام عاشورایی بود. بدون شک، هدف امام خمینی (ره) و مردم ایران در راستای اهداف کلی قیام عاشورا بوده است. به همین میزان، هدف صلح امام حسن (ع) و قیام امام حسین (ع) نیز چیزی جز حفظ اهداف عالیه اسلام عزیز نبوده است: «الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا«. از سویی دیگر، تفاوت صلح امام حسن (ع) و قیام امام حسین (ع) در این است که در قیام عاشورایی، امام (ع) و یارانشان در تنگنای ذلت یا شهادت قرار گرفته بودند؛ در حالی که برای امام حسن (ع) همواره راه سوم (صلح بدون مشروعیت دادن به بنیامیه) باز بوده است. اگر این تفاوت اساسی بین آن صلح و این قیام مفروض گرفته شود، در خصوص انقلاب اسلامی میتوان به دو نتیجه رسید: اول آن که اهداف کلی انقلاب اسلامی در راستای صلح امام حسن (ع) و قیام امام حسین (ع) همراستا بوده است؛ و دوم آن که در انقلاب اسلامی و ج.ا.ا. همواره راه سوم وجود داشته است. نتیجه آن که جمهوری اسلامی هیچ گاه نباید خود را در تنگنای ذلت یا شهادت احساس کند. فصل سوم با عنوان «قیام عاشورایی و راهبرد انقلاب اسلامی» قبلاً با عنوان «منگنه ذلت یا شهادت» در مجموعه مقالات کنگره عاشورا به چاپ رسید؛[8] و به شکل کاربردیتر به شکل سخنرانی در بنیاد باران ارائه شده بود.
فصول چهارم و پنجم با عنوان «سیاست خارجی دولت اسلامی از دیدگاه امام خمینی»[9] و «نقد سیاست خارجی ج.ا.ا.»[10] به شکل انضمامیتر روابط خارجی ج.ا.ا. را به بحث میگذارد. در متن اول، اصول سیاست خارجی از دیدگاه امام خمینی (ره) تبیین میشود تا مبنایی برای بخش بعد در بررسی و نقد سیاست خارجی ج.ا.ا. قرار گیرد. متن دوم هم سعی میکند به برخی چالشهای سیاست خارجی ج.ا.ا. در طول زمان بپردازد. فصل ششم با عنوان «راهبرد وحدت اسلامی» متکفل نسبتسنجی مبانی نظری راهبرد ج.ا.ا. در قبال مسئله تقریب است، مسئلهای که به شکل خاص در ارتباط با کشورهای عربی و اسلامی از اهمیتی خاص برخوردار است. اگر با تحلیل گفتمانی به این موضوع نگاه شود، به این نتیجه مهم میرسیم که تضاد شیعه و سنی در طول تاریخ امری برساخته و گفتمانی بوده است.
دو فصل بعد به مبحث جهاد ابتدایی از دیدگاه نگارنده و علامه طباطبایی اختصاص دارد. یکی از مسائل مهم دیگری که نقش کشور اسلامی را در روابط بینالملل مشخص میکند و با فصل قبل ارتباط دارد، موضع نظری و عملی دولت اسلامی نسبت به مسئله جهاد ابتدایی است. به همین دلیل است که برخی مستشرقان از مفهوم «جهاد ابتدایی» جنگ دائمی کشور اسلامی با دیگر کشورها را برداشت کردهاند. نگارنده در همایشی که در سال 1387 در اوترخت هلند با عنوان «هرمنوتیک، سیاست مبتنی بر متون دینی و حقوق بشر: بین متن و زمینه»[11] برگزار شده بود، در مقاله «جهاد ابتدایی: بین متن و زمینه»[12] این ایده را مطرح کرد که جهاد ابتدایی در دوران مدرن و دولتهای سکولار موضوعیت خود را از دست داده است؛ و بنابراین، دولتهای سکولار هرگز آماج جهاد ابتدایی کشورهای اسلامی نخواهند بود. این ایده را مرهون همکار گرامیم، دکتر سیدعلی میرموسوی، هستم. استدلال اصلی آن است که جهاد ابتدایی در صدر اسلام امری بههنجار و مربوط به تضاد دولتهای دینی و ضددینی بوده است؛ و به همین جهت، در دوران جدید که دولتهای عرفیگرا نسبت به دین بیطرفند، موضوعیت خود را از دست داده است. البته، بحثی که در این کتاب مطرح شده، ویرایش جدیدی از آن مقاله همراه با اضافات و اصلاحات محسوب میشود. مقاله «بررسی نظریه جهاد ابتدایی در فلسفه سیاسی علامه طباطبایی» به شکل مشترک با آقای سعید باقری به رشته تحریر درآمده است.
هرچند به نظر میرسد از دیدگاه اسلام، ایده جهانوطنی بیش از ناسیونالیسم (اسلامی) قابل قبول باشد، ولی این ایده که گاه از آن به «جهانگرایی» تعبیر میشود با ایده «جهانیشدن» تفاوت کلی دارد. در این راستا، فصل نهم با عنوان «جهانیشدن غربی و جهانگرایی اسلامی» که در کنفرانسی در انگلستان ارائه[13] و در مجموعه مقالاتی به همان مناسبت چاپ شد،[14] عهدهدار تبیین این تفاوت است. فصل بعد مسئله مسئولیتهای فراملی را به پروژه یا پروسه جهانیشدن پیوند میدهد. ایده اصلی کتاب مسئولیتهای فراملی در سیاست خارجی دولت اسلامی که در سال 1376 به چاپ رسید، آن بود که مرز منافع ملی و مسئولیتهای فراملی از دیدگاه اندیشه سیاسی اسلامی را روشن کند. معیار سیاست خارجی دولتهای سکولار حفظ و ارتقای منافع ملی است. برعکس، به نظر میرسد دولتهای ایدئولوژیک اهدافی فراتر از منافع ملی داشته باشند. «مسئولیتهای فراملی دولت اسلامی» عبارت است از مجموعه اقداماتی که آن دولت خود را مکلف به انجام آنها در خارج از مرزها میداند. دولت اسلامی از آن جهت که اسلامی و ایدئولوژیک است، در صدد انجام مسئولیتهای فراملی است؛ و از آن جهت که ملت- دولتی در دوران مدرن و در صحنه روابط بینالملل است، میخواهد در چارچوب منافع ملی حرکت نماید. سؤال مهم، در این بین، آن است که چه نسبتی بین این دو هدف وجود دارد. برخی معترضان سال 1388، به دلیل مشخص نشدن مبانی نظری نسبت منافع ملی و مسئولیتهای فراملی، شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» را سر دادند. مهندس بازرگان نیز در کتاب انقلاب اسلامی در دو حرکت[15]، پیشنهاد کرده بود که قبل از هر چیز باید پایههای مشروعیت انقلاب اسلامی را در داخل بالا برد. در مقابل، رهبر ایران عمق استراتژیک ایران را نفوذ در خاورمیانه معرفی کرد. پاسخی که کتاب مسئولیتهای فراملی در سیاست خارجی دولت اسلامی به این سؤال داده این است که در خصوص کمکهای فوری و حیاتی، مسئولیتهای فراملی تقدم دارد؛ و در غیر آن صورت، مباحث تخصصی در حوزه علم سیاست و روابط بینالملل تعیین کننده است. به هر حال، هدف فصل دوم کتاب حاضر مقایسه نتایج حاصل از کتاب مسئولیتهای فراملی با پروژه یا پروسه جهانیشدن است. این مقاله قبلاً در کتاب جهانشمولي اسلام و جهانيسازي چاپ شده بود.[16]
فصل یازدهم کتاب، به موضوع «گفتگوی تمدنها و برخورد تمدنها» اختصاص دارد؛ متنی که در کتاب فرهنگ واژهها به چاپ رسیده بود.[17] این بحث توسط نگارنده در قالب یک کتاب نیز ارائه شده است.[18] ایده گفتگوی تمدنها که توسط حجهالاسلام و المسلمین خاتمی ریاست محترم جمهوری وقت ایران ارائه شد، از سوی مجمع عمومی سازمان ملل مورد استقبال واقع شد، و اولین سال هزاره سوم «سال گفتگوی تمدنها» نام گرفت. هرچند این ایده در مقابل نظریه برخورد تمدنهای هانتینگتون توفیقاتی به دست آورد، اما واقعیت از امری دیگر حکایت میکرد؛ و به طور مثال، در همان سال برجهای دوقلو مورد حمله قرار گرفت و برگی جدید در مبارزه با تروریسم آغاز شد. به هر حال، این فصل در صدد است ایده گفتگوی تمدنها و نظریه برخورد تمدنها را با هم مقایسه نماید. از آنجا که گفتگوی تمدنها در ارتباط با گفتگوی فرهنگهاست، فصل بعد با عنوان «گفتگوی فرهنگها، ضرورت دنیای پسامدرن» به این مهم - به عنوان ضرورت زمانه ما- اختصاص پیدا کرده است. این مقاله ابتدا در همایشی در مسکو ارائه شده بود.[19]
فصل آخر مبحثی است در خصوص صلح جهانی که به پنجمین همایش بینالمللی حقوق بشر دانشگاه مفید تحت عنوان «صلح، حقوق بشر و دین» در سال 1388 ارائه شد. در واقع، این مقاله در صدد است مسئله صلح جهانی از دیدگاهی اسلامی را با مبنای کانتی مقایسه نماید. همانند دیگر موارد، مبنای نگارنده در اینجا نیز نظریه همروی است. مسئله صلح جهانی میتواند به خوبی جایگاه دولت اسلامی را در روابط بینالملل مشخص نماید. در مجموع، امید میرود متن حاضر بتواند گامی، هرچند کوچک، در راستای تبیین چارچوب روابط بینالملل از دیدگاهی اسلامی و سیاست خارجی دولت اسلامی و ج.ا.ا. بردارد.
[1]. Confluence Theory
[2]. سیدصادق حقیقت، روششناسی علوم سیاسی.
[3]. سیدصادق حقیقت، همروی فلسفه سیاسی و فقه سیاسی.
[4]. سیدصادق حقیقت، سیاستاندیشی در حوزه اندیشه سیاسی اسلامی.
[5]. سیدصادق حقیقت، «انقلاب اسلامي ایران: تحلیلی گفتمانی».
[6]. سیدصادق حقیقت، «انقلابی که پسامدرن نبود».
[7]. کارشناس ارشد علوم سیاسی از دانشگاه مفید.
[8]. سیدصادق حقیقت، «منگنه ذلت یا شهادت».
[9]. سیدصادق حقیقت، «سياست خارجي دولت اسلامي از ديدگاه امام خميني» در امام خميني و حكومت اسلامي ج 6 (قم: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1378).
[10]. سیدصادق حقیفت، «نقد سیاست خارجی ج.ا.ا.».
[11]. همایش بینالمللی «هرمنوتیک، سیاست مبتنی بر متون دینی و حقوق بشر: بین متن و زمینه»، هلند، 18-20، می 2006 (28-30 اردیبهشت 1385).
[12]. Seyed Sadegh Haghighat,"Jihad from a Shi'a Hermeneutic Perspective".
[13]. همايش بين المللي «امام مهدي، عدالت و جهاني شدن»، لندن، ۵ مهر ماه ۱۳۸۳.
[14]. Seyed Sadegh Haghighat, “Western Globalization and Imam Mahdi’s Globalism”.
[15]. مهدی بازرگان، انقلاب ایران در دو حرکت.
[16]. سیدصادق حقیقت، «جهانيسازي و مسئوليتهاي فراملي».
[17] . سیدصادق حقیقت، «گفتگوي تمدنها و برخورد تمدنها»، در عبدالرسول بيات (با همكاري جمعي از نويسندگان)، فرهنگ واژهها.
[18] . همان.
[19] . سیدصادق حقیقت، «گفتگوی فرهنگها، ضرورت دنیای پسامدرن»، ارائه شده به همایش گفتگوی فرهنگها، مسکو، 27 و 28 اکتبر 2006.