روششناسی تفسیر سیاسی قرآن
کرسی ترویجی، ش 14، دانشگاه مفید، 25 اردیبهشت 97
ارائه دهنده: دکتر یوسف خانمحمدی
نه مسئله مشترک بین قرآن گرایان: توجه ویژه به علم تاریخ، پرهیز از اسرائیلیات و احادیث ضعیف، گسست از مفسران سابق، نفی اجماع، تخصصگرایی، توجه به اهداف و مقاصد قرآن، توجه به واقعیتهای سیاسی ـ اجتماعی، تهیه متون به زبان ساده، و عقلگرایی.
ناقد اول: دکتر مجاهدی:
1- مشخص نیست بحث شما توصیفی است یا تجویزی (اعتقاد خودتان)،
2- تکلیف علوم تفسیری مدرن را مشخص نکرده اید،
3- معلوم نیست که توجیهات قرآنی جنبشهای سیاسی را توجیه می کنید یا نه.
4- در خصوص فقه المقاصد، تفسیر در دایره فقه است یا مستقل یا فراتر از آن؟
5- سیدقطب که از «لا اله الا الله» تکفیر و جهاد را استنباط می کند، در طرح شما مورد نقد قرار نمی گیرد.
6- خود قرآن و روایات مشمول تفسیرند، پس نمی توانید بگویید چیزی که با قرآن تناقض داشت کنار بگذارید.
7- بین دوره قدیم و جدید باید رابطه سمانتیک و زبان شناسانه برقرار کرد.
ناقد دوم: دکتر سید صادق حقیقت:
1- عنوان کلی تر از قرآن گرایان است.
2- بین روش به عنوان دانش درجه اول و دوم خلط شده. منهج تفسیری درجه اول است، نه درجه دوم. هیوز برای فهم اندیشه است، نه برای اندیشیدن.
3- نه نکته شما بین طبیعت گرایان (همانند طنطاوی) و مفسران سیاسی و اجتماعی (مثل خرقانی و زنجانی) مشترک نیست.
4- برای گروه اول، تجربه مهم است، و برای گروه دوم، عقلانیت.
5- «ساده نویسی» شیوه بیان است و در ردیف هشت مورد دیگر قرار نمی گیرد.
6- اجماع نزد فقها هم حجت نیست (منقوله لیس بحجة و محصله لایحصل).
7- نه مورد ذکر شده جامع نیست، و می توان مواردی مثل توجه به تجدد و علوم تفسیری نوین همانند هرمنوتیک را اضافه کرد.
در کرسی ترویجی نیز انتظار است ایده ای نو مطرح شده باشد.
+++++++++++++
به گزارش روابط عمومي دانشگاه مفيد، كرسي ترويجي (عرضه و نقد ديدگاه علمي) با عنوان « روش شناسي تفسير سياسي قرآن » با همکاری دفتر امور پژوهشي و دانشكده علوم سياسي با ارائه دكتر يوسف خان محمدي؛ استاديار و عضو هيات علمي دانشگاه مفيد و با حضور ناقدين دكتر سيد صادق حقيقت ؛استاد و عضو هيات علمي دانشگاه مفيد و دكتر محمد مهدي مجاهدي؛ استاديار و عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي - علوم و تحقيقات؛ با حضور اساتيد و دانشجويان دانشگاه مفيد روز سه شنبه 25 ارديبهشت ۱۳۹۷ در دانشگاه مفيد برگزار شد.دكتر خان محمدي در ابتداي جلسه به اصلي ترين معيار و الگوي انسان مسلمان يعني قرآن و سنت پيامبر(ص) اشاره نموده و افزودند قرآن و محتواي آن بخش بزرگي از هويت انسان مسلمان امروزين را تشكيل داده و هويت هم سامان بخش رفتار، روابط و تعاملات انساني است. بنابراين تامل، تدبر و تفكر در قرآن وظيفه تمام مسلمانان محسوب ميشود. در عصر حاضر وظيفه متفكران و نو انديشان ديني خيلي سنگين تر است، واقعيتهاي موجود در جهان اسلام بسيار نگران كننده شده است. جنگ و خشونت، ستيزش دائمي، تخريب، تضعيف، تكفير و همكاري با قدرتهاي بزرگ جهت سركوب يكديگر از ويژگيهاي جامعه امروزي محسوب ميشود، با تاسف فرآوان اكثر مسلمانان در توجيه رفتار خشونت آميز و غير معقول خود به قرآن استناد ميكنند در حالي كه قرآن همه را به برادري و تعامل سازنده، تعاون و صلح و دوستي دعوت كرده است. بنابراين براي فهم صحيح از قرآن بر اساس نيازهاي امروزين جامعه، نيازمند ابداع روش جديداي ميباشيم. به نظر نويسنده، روشهاي موجود امكان طرح سوالات و دغدغهها و حل بحرانهاي موجود را ندارد و اصلاح و ابداع روش جديد جهت طرح سوالات بنيادين و روزآمد از قرآن و دريافت پيامهاي راهگشاه از قرآن لازم و ضروري مينمايد.
عضومحترم دانشكده علوم سياسي دانشگاه مفيد در ادامه روش جديد براي بازفهم قرآن را براساس شاخص هاي 9 گانه توجه ویژه به علم تاریخ،پرهیز از اسرائیلیات و احادیث ضعیف،استقلال از مفسران سابق، نفی اجماع، تخصصگرایی،توجه به اهداف و مقاصد قرآن،توجه به واقعیتهای سیاسی ـ اجتماعی،تهیه متون به زبان ساده و عقلگرایی مورد توجه قرار دادند و افزودند:
یکی از نتایج چنین مطالعهای از قرآن و سنت پیامبر مبتني بر توجه ويژه به علم تاريخ اين است كه، چون دو ابزار بسیار مهم عقلگرایی و توجه به واقعیتها و مقتضیات امروزین جامعه را در برمیدارد، از قرائتهایی داعشگونه متصلب از متون دینی و مخصوصاً قرآن جلوگیری میکند و مسیری جدید در فهم اعتدالی و مسالمتآمیز از اسلام رحمانی را به جهان نشان میدهد و تحولات اجتماعی را امری طبیعی و تکاملی و فرصتی برای فهم بهتر دین و رساندن پیام آن به تمام بشريت تلقی میکند. بر خلاف تحجرگرایان که پدیدههای نوظهور و جديد را تهدید فرض میکنند و با آن به مبارزه برمیخیزند.
يكي ديگر از شاخص هاي مهم، شاخصه پرهیز از اسرائیلیات و احادیث ضعیف مي باشدكه ارتباط وثیقی با شاخصه اول یعنی توجه به علم تاریخ دارد. در تفسیر قرآن، استفاده از اسرائیلیات و احادیث ضعیف در طول تاریخ تفسیر، رو به فزونی نهاد و با گذر ایام، اکثر تفاسیر مملو از اسرائیلیات گشت و فهم و گرفتن پیام قرآن را برای مخاطبان با مشکل مواجه ساخت. در ذیلِ احادیث ضعیف و اسرائیلیات، ترویج خرافات گسترش یافت و معیارهای عقلانی معطوف به زندگی اجتماعی و فردی ضعیف گردید. متدبران قرآن، با تمایزگذاری بین تاریخ درست از تاریخ نادرست و افسانهها، با ترویج و به کارگیری علم تاریخ در تفسیر قرآن، به پالایش تفاسیر از اسرائیلیات دست زدند و قرآن را معیار درستی و نادرستی احادیث قرار دادند که با مرور زمان قاعده برعکس گردیده بود و احادیث، معیار فهم قرآن محسوب میشد.
همچنين استقلال از مفسران سابق، در مقابل تقلید از بزرگان و صاحبنظران قرآنپژوه گذشته قرار میگیرد و یکی از شاخصههای روششناسی قرآنگرایان محسوب میگردد. مفسران اجتماعی معتقد بودند، باید از گذشتگان جدا شد و به تقلید از آنها پایان داد و در مقابل، به زمان حال انسان مسلمان و جامعه توجه کرد. چون قرآنپژوهان گذشته، به سؤالات زمان خود پاسخ دادهاند و تکرار آن سؤالات و پاسخها، نیازهای جامعه امروزین را برطرف نمیکند، بلکه به آشفتگیها دامن میزند و جلو ابتکار و نواندیشی را میگیرد و به نوعی تکرار مکررات است و باعث حیران شدن پژوهشگر در دریای بیکران پژوهشهای گذشتگان میشود؛ به این جهت آشکارا و شفاف، گسست از گذشتگان را اعلام کردند.
دكتر خان محمدي در ادامه به يكي ديگر از شاخص هاي بازفهم قرآن يعني نفي اجماع اشاره كردند و افزودند اکثر قرآنگرایان در قرآنپژوهی، از اسناد چهارگانه فهم دین (قرآن، سنت، عقل و اجماع)، اجماع را قبول نداشتند؛ چون اجماع علما را با آزاداندیشی در موارد مختلف قابل جمع نمیدانستند. قرآنپژوهی معطوف به معضلات سیاسی ـ اجتماعی است و معمولاً در این عرصه، محافظهکاری و تقیه، بر اجماع علما حاکم است. به این جهت، اجماع در روششناسی این نحله از قرآنپژوهان جایگاهی ندارد و برخیها علاوه بر اعراض عملی از کاربست اجماع، به صورت صریح از ناکارآمدی آن در دینپژوهی صحبت کردهاند:
اما اجماع یا توافق آرا و یا همنظری و همرأیی در احکام دینیآرایی که به تصویب اتفاقی حقوقدانان صاحب صلاحیت و بزرگ قرنهای گذشته اسلام رسیده باشد، «قرآن» و «سنت»، اصلهایی ثابتند و هیچ گونه تغییری در آنها امکان ندارد؛ از این رو، مجتهد و متفکر جدید حقوقی، برای آنکه در تلاش اجتهاد خود، آزادی و امکان توسعه و فراخگرایی بیشتری داشته باشد، ناگزیر است در صورت امکان، تنها خود را تا حدی از زیر بار اجماع آرای قاطع و استدلالهای مقبول فقها و مفسران گذشته رهایی بخشد و آن را «تابعی متغیر»، نه «اصلی ثابت» انگارد و حق استنباط، تجدیدنظر، نقد و ارزیابی مجدد را برای نسلهای بعد، دست و پا کند. در غیر این صورت، اجتهاد، اسمی بیمسمی بیش نخواهد بود و فقه اسلامی، جنبه تکاپویی زنده، دینامیک انعطافپذیری، قابلیت تکامل و همسازی با شرایط تازه را از دست خواهد داد و به صورت نظامی بسته، مرده، جامد، راکد، استاتیک، منجمد، کریستالیزه شده، فسیل و سنگواره درخواهد آمد.
عضو محترم هيئت علمي دانشكده علوم سياسي به شاخصه تخصصگرایی اشاره داشته و افزودند لزوم تخصصگرایی در قرآنپژوهی، یعنی ایجاد یک رشته مستقل از سایر رشتههای علوم اسلامی. در گذشته، با متدهای دیگر علوم از جمله فلسفه، عرفان، فقه و ادبیات، به قرآنپژوهی میپرداختند؛ اما قرآنپژوهان سیاسی که برای فهم قرآن، معتقد به اتخاذ روش از خود قرآن هستند، براین باورند که در مطالعات اسلامی، میتوان از روش اختصاصی قرآن در سایر رشتهها استفاده کرد، ولی در پژوهشهای اسلامی برعکس شده و «فرع» جایگرین «اصل» گردیده است و از متدولوژی دیگر شاخههای علوم اسلامی در قرآنپژوهی استفاده میشود؛ اما از روششناسی اختصاصی قرآن که همان تفسیر قرآن به قرآن است، استفاده جدی نمیشود. لذا یکی از ویژگیهای بسیار مهم قرآنپژوهان اجتماعی، اتخاذ روش اختصاصی از خود قرآن بوده است و مفسر باید ابتدا در علوم قرآنی متخصص و ماهر باشد و رشته تفسیر باید مستقل از سایر رشتههای علوم اسلامی، بلکه مرجع تکیهگاه سایر رشتهها باشد و متدولوژی آن مختص قرآن باشد.
يكي ديگر از شاخص ها: توجه ویژه به اهداف و مقاصد و تجزیه تحلیل اصول و فروع محتوایی قرآن، پدیده جدیدی به شمار میآید که در دنیای معاصر شکل گرفته و تأثیر شگرفی در مخاطبان قرآن داشته است. قرآنپژوهان سیاسی و اجتماعی، معتقدند آیات قرآن از حیث محتوایی، به دو مقوله مجزا قابل تقسیم هستند: «اصول» و «فروع»؛ اصول، جوهره قرآن و حاوی اهداف اساسی وحی و رسالت پیامبر است. هدف اساسی قرآن آن است که مردم خدای یگانه را بپرستند و دستورالعملی جامع برای سلوک رفتاری (شریعت) داشته باشند. سایر بخشهای قرآن همچون: داستان پیامبران، ترغیب و تشویقها، وعده پاداش به نیکوکاران و وعید مجازات به بدکاران و جز اینها، فقط دستاویز و وسایل یاریبخش برای تقویت اصول و اهداف قران است. از فوايد ديگر «مقاصد شريعت»، توانمند سازي در پاسخ گويي به نيازهاي امروزين بشر است، نظريه پردازان اين عرصه بر اين باور هستند كه هدف خداوند سبحان از فرستادن پيامبران و شرايع آسماني تحقق بخشيدن به منافع ضروري بندگان ميباشد اين منافع ضروري عبارتند از؛ حق حيات، حق عقل، حق دين، حق نسل و حق مالكيت، با سپري شدن غفلت اسلام گرايان از تحقق بخشيدن به اين حقوق مبنايي از دهه هشتاد و پس از آن با به كار بستن سازوكارهاي « مقاصد الشريعه » توانستند به اين نتيجه برسند كه حقوق بشر در اسلام تنها يك حق نيست، بلكه ضرورت و تكليف هم هست. با چنين رويكردي به نظر ميآيد در روندهاي منطقهاي و جهاني كه به روي اين حقيقت گشوده شده فرصتها و ظرفيتها نيز از پي آن آمده و مكانيسمي را براي جنبشهاي اسلامي و به طوركلي براي انديشه اسلامي جهت استمرار و آمادگي رويايي با مشكلات و چالشها را فراهم ساخته است.
از دیگر شاخصههای بسیار مهم روششناسی قرآنگرایان، توجه به واقعیتهای سیاسی ـ اجتماعی و مشکلات جامعه و صورتبندی آنها و عرضه آن به محضر قرآن کریم و پاسخخواهی از آن و نشان دادن مسیر جدید برای اصلاح جامعه است که شهید صدر از آن به تفسیر موضوعی قرآن تعبیر مینمایند. فهم درست مشکلات جامعه و اولویتبندی و صورتبندی آن، به تجربه، علم، فهم و شمّ اجتماعی نیاز دارد که از هر کسی ساخته نیست و مهارت ویژه میخواهد. قرآنپژوه باید در عرصههای جامعهشناسی، علوم سیاسی و علوم قرآنی مهارت داشته باشد تا بتوانند بین معضلات جامعه و قرآن تعامل ایجاد کند. در ایران معاصر، متفکرانی از جمله علامه طباطبایی، مطهری، طالقانی، سیدابوالفضل زنجانی، امام موسی صدر و عبدالکریم موسوی اردبیلی، در مصر محمد عبده و شیخ شلتوت، در لبنان محمدجواد مغنیه، محمدمهدی شمسالدین، علامه فضلالله و در تونس ابنعاشور، به چنین توفیقی نایل شدهاند. اکثر شاخصههایی که اشاره گردید، با این شاخصه به ثمر میرسند و نتایجی را برای راهبرد جامعه فراهم میسازند و ایجاد تعامل بین قرآن و جامعه، با این شاخصه تحقق مییابد و از ضروریات زندگی انسان مسلمان محسوب میگردد.
ايشان در بيان ديگر شاخص هاي موثر در باز فهم قرآن، به شاخص تهیه متون به زبان ساده اشاره كردند و افزودند سادهنویسی، از ویژگی روششناسانه قرآنگرایان است. مفسران سیاسی، تدبرات و نتایج قرآنپژوهی خود را به زبان ساده برای توده مردم مینوشتند؛ زیرا معتقد بودند قرآن برای هدایت همه افراد نازل شده و برای همگان قابل فهم است. لذا قرآنپژوهانی از جمله طالقانی، تدبرات قرآنی خویش را به زبان فارسی نوشتند که به نوعی هنجارشکنی در حوزه محسوب میشود؛ چون طبق سنت حوزوی، معمولاً علما آثار خویش را به عربی مینوشتند.
عقلگرایی شاخصه مهم دیگری است که در روششناسی قرآنگرایان، اساس قرآنپژوهی قرار گرفت. این شاخصه، با تفسیر فلسفی قرآن متفاوت است که در سنت تفسیری در جهان اسلام یکی از رویکردها محسوب میشود. عقلگرایی در تعامل با نگاه علمی به تاریخ، و مبارزه با تقلیدگرایی و نفی اجماع و توجه به اهداف و مقاصد قرآن معنا مییابد. در عقلگرایی، توجه به واقعیتها و معضلات و نیازهای امروزین انسان معاصر و عرفهای جاری در زندگی بشر اهمیت دارد و چگونگی عرضه این مسائل به قرآن و سنت و نشان دادن یک زندگی مطلوب و متعالی برای مسلمانان و کل بشر، هدف است که با عقل و وجدان بشر سازگار باشد و توانایی پالایش اوهام و خرافات را از جامعه اسلامی داشته باشد.
دكتر خان محمدي در بخش پاياني ارائه خود افزودند برای رسیدن به فهم جدید و روزآمد از قرآن، به روش جدید نیاز است. تا زمانیکه روش تغییر نکند، فهم جديداز متون دینی شکل نمیگیرد. متفکران و قرآنپژوهان در جامعه اسلامی، برای مقابله با مارکسیسم و لیبرالیسم غربی از یک سو و مبارزه با استبداد و گسترش اوهام و خرافات از سوی دیگر، «راه سوم» را با بازگشت به قرآن مطرح کردند و با تغییر روشهای سنتی دینیپژوهی، روش جدیدی در قرآنپژوهی طراحی کردند که به شاخصهها و ویژگیهای نهگانه آن پرداخته شد. این روش جدید قرآنپژوهی، به شکلگیری یک سبک فکری در جامعه اسلامی از جمله در ایران انجامید. ثمره عملی آن، تساهل، مدارا، رأفت اسلامی، افزایش سرمایه اجتماعی و استفاده از فرآوردههای عقل بشری در مدیریت جامعه است و در عرصه سیاست خارجی هم بر صلح و همزیستی مسالمتآمیز تأکید دارد. حکومت در جامعه ایران اسلامی است و قرآن، مهمترین منبع برای سعادت و تعالی انسان مسلمان به شمار میآید و توسعه همهجانبه جز با تفسیرهای عقلانی و معتدل اتفاق نمیافتد. باید روشهای قرآنپژوهی، با توجه به نیازهای امروزین نقد و اصلاح شود و توسعه یابد.
در ادامه كرسي علمي ترويجي « روش شناسي تفسير سياسي قرآن » هر يك از ناقدين محترم دكتر محمد مهدي مجاهدي و دكتر سيد صادق حقيقت به بيان مهمترين نكات مرتبط با موضوع كرسي پرداختند. دكتر مجاهدي به عنوان ناقد اول مشخص نبودن توصيفي يا تجويزي بودن بحث، عدم پرداخت به مباحث مرتبط با علوم تفسيري مدرن، معلوم نبودن توجيهات قرآني جنبشهاي سياسي، دامنه تفسيري فقه المقاصد(تفسير در دايره فقه، مستقل يا فراتر از آن)، عدم نقد استنباط تكفير و جهاد از كلمه « لااله الاالله» توسط سيد قطب، شامل تفسير شدن خود قرآن و روایات ، عدم امكان در كنارگذاشتن چيزي كه با قرآن تناقض دارد و برقراري رابطه سمانتيك و زبان شناسانه بين دوره قديم و جديد را از مهمترين نكات مرتبط با روش شناسي تفسير سياسي قرآن دانستند. در ادامه دكتر سيدصادق حقيقت در نقد روش شناسي تفسيرسياسي قرآن به نكاتي نظير عنوان کلی تر از قرآن گرایان است، بین روش به عنوان دانش درجه اول و دوم خلط شده و منهج تفسیری درجه اول است، نه درجه دوم. هیوز برای فهم اندیشه است، نه برای اندیشیدن، شاخص هاي 9 گانه مطرح شده بین طبیعت گرایان (همانند طنطاوی) و مفسران سیاسی و اجتماعی (مثل خرقانی و زنجانی) مشترک نيست،برای گروه اول، تجربه مهم است و برای گروه دوم، عقلانیت، «ساده نویسی» شیوه بیان است و در ردیف هشت مورد دیگر قرار نمی گیرد، اجماع نزد فقها هم حجت نیست (منقوله لیس بحجة و محصله لایحصل) و شاخص هاي 9 گانه مطرح شده جامع نبوده و مواردی مثل توجه به تجدد و علوم تفسیری نوین همانند هرمنوتیک را ميتوان اضافه کرد، اشاره نمودند.