مبانی کلامی الگوهای مختلف حکومت دینی
«مبانی کلامی الگوهای مختلف حکومت دینی» نشست علمی دکتر هادی صادقی و دکتر سید صادق حقیقت در انجمن کلام اسلامی حوزه علمیه قم |
به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» سید صادق حقیقت شامگاه شنبه 96/10/30 در نشست علمی «مبانی کلامی الگوهای مختلف حکومت دینی» در سالن همایش های دبیرخانه انجمن های علمی اظهارداشت: ما برای تک تک مسائلی که امروزه با آن رو به رو می شویم می توانیم پاسخ فلسفی بدهیم همچون عدالت که چون مبتنی بر عقل است، بی نیاز از فقه است؛ اما ما سکولار نیستیم و من فقه اجتماعی را معتبر می دانم.
استاد دانشگاه افزود: معتقدیم فقه می تواند پاسخی برای سؤالات روز مثل عدالت داشته باشد، اما فلسفه سیاسی به صورت مستقل به سؤالات ما پاسخ می دهد و فقه سیاسی با کمک فلسفه سیاسی به این پرسش ها پاسخ می دهد.
حقیقت ادامه داد: اگر کلام سیاسی شیعه را به فلسفه سیاسی اضافه کنیم دو فرق بین فلسفه و کلام یعنی تک روشی و چند روشی و همچنین استقلال از وحی و عدم استقلال از وحی دراین جا نیز مطرح می شود؛ ما اعتقاد داریم فقه سیاسی آن قدر نباید فضا را برای فلسفه سیاسی تنگ کند و فقه سیاسی نباید آن قدر فربه شود که جا را برای علم سیاست و فلسفه و کلام سیاسی تنگ کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه مفید بیان داشت: تعبیر حداکثری از فقه و فقه سیاسی امری درست نیست و ما بی نیاز از فلسفه و کلام سیاسی نیستیم و نکته دیگر آن است که هر نظریه ای مبانی کلامی خاص خود را دارد؛ من شخصا اعتقادم این است که نظریه ولایت فقیه نظریه نظارتی است که شهید مطهری، علامه طباطبایی و مرحوم منتظری نیز در اواخر عمر مطرح کردند.
وی با اشاره به این که علامه طباطبایی به ولایت فقیه به شکل امروزی آن اعتقاد نداشتند، گفت: ایشان بین ولایت فقیه و حکومت اسلامی رابطه عام و خاص قائل بودند، یعنی ما باید حکومت سیاسی داشته باشیم؛ ولی این به معنای ولایت عام سیاسی فقهای خود نیست، شهید مطهری و مرحوم منتظری در اواخر عمر نیز به این مسأله اعتقاد داشتند.
استاد دانشگاه مفید با بیان اینکه فقه سیاسی نباید عرصه را بر فلسفه و کلام سیاسی تنگ کند، افزود: فقه ما بدون شک به فلسفه و کلام سیاسی نیاز داشته و بدون آن کارایی ندارد، فقه سیاسی نباید آن قدر فربه شود که عرصه را بر فلسفه و کلام سیاسی تنگ کند.
حقیقت اظهار داشت: در مورد اصطلاح کتاب کلام جدید بحث های زیادی وجود دارد و معتقدیم دانش کلام یک دانش است و به حسب مسائل جدیدی که به وجود آمده، آن را کلام جدید می نامیم.
وی افزود: البته در غرب، کلام جدید و قدیم به عنوان یک دانش مطرح نیست، بلکه در غرب الهیات مدرن داریم و به همین جهت اصل نامیده شدن کلام جدید جای سؤال است؟ نکته دیگر آن است، اگر کلام جدید را این طور تعریف کنیم که مسائل آن جدید است، مسائلی مانند ولایت فقیه جدید هستند یا قدیم؟ یعنی بنا داریم با دانش کلام به مسائل جدید پاسخ بدهیم حال در مورد ولایت فقیه که نظریه ای قدیمی در دوره مدرن است، کجا باید به آن جای بدهیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه مفید ادامه داد: مسأله مهمی که در این قسمت وجود دارد این است که بین سیاست قدیم و جدید تفاوت است، در سیاست قدیم بحث بر سر این است که چه کسی باید حکومت کند که هریک از متفکران پاسخ هایی متفاوت داده اند و فلاسفه سیاسی نیز این سؤال را مطرح کرده و برای آن نیز جواب هایی مطرح کرده اند.
وی خاطرنشان کرد: در سیاست قدیم سؤال از چه کسی بود و در سیاست جدید سؤال از چگونه است و در آمریکا این بحث مطرح شده که اگر رئیس جمهور بمیرد، 16 لایه معرفی شده است به این معنا که شخص حکومت نمی کند و شخص محوریت ندارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه مفید تاکید کرد: مشکلی که در این قسمت وجود دارد این است که می گوییم کلام جدید می خواهد به مسائل جدید پاسخ بدهد، در مورد حکومت دینی بحث بر سر این است که چه کسی باید حکومت کند که بحثی کلاسیک و دارای مبانی سنتی است، حال آن که حکومت ما مدرن است بنابراین در مورد سازگاری این دو باید فکر شود.
فایل صوتی در کانال شخصی به آدرس:
s_sadegh_haghighat@