روانشناسی شخصیت و مسأله ساختار – کارگزار
روانشناسی شخصیت و مسأله ساختار – کارگزار
(مطالعه موردی: امام خمینی وکارتر)[1]
سید صادق حقیقت[2]
محمدر ضا سالاری فر[3]
سید موسی موسوی[4]
چکیده:
این مقاله با استفاده از نظریه خودشکوفایی مزلو، تاثیر تکامل شخصیت را برمسئله ساختار- کارگزار ، در جریان وقوع انقلاب اسلامی مقایسه نموده وشخصیت امام خمینی(ره) وکارتررابه عنوان نمونه مطالعاتی مورد بررسی قرارداده است.خوشکوفایی امام خمینی(ره)دارای صبغه ونگرش الهی بوده ونقش شخصیت امام به عنوان رهبر وبنیانگذار انقلاب اسلامی در مسئله ساختار -کار گزار با نظریه اراده گرایی قابل تبیین است. جیمی کارتر در مقایسه با امام از خودشکوفایی با نگرش حقوق بشر اومانیستی برخوردار بوده و سیاست خارجی ایشان دررابطه با انقلاب اسلامی در قالب نظریه ساختار گرایی تبیین می گردد.
واژگان کلیدی: خود شکوفایی،ساختار ،کارگزار،امام خمینی،کارتر
مقدمه
"روانشناسی سیاسی شاخه ای از روانشناسی اجتماعی است .محتوای آن همان دیدگاههایی است که شخصیت فردی وارتباط رفتار فرد در گروه رامورد بحث قرار میدهد. با این تفاوت که موضوع آن خاص تر ومحدود تروبه عرصه سیاست منحصر میشود وبه جای مطالعه رفتار اجتماعی که عام تر است ،رفتار سیاسی رادر کانون بررسی قرار میدهد،علمی است که از ترکیب سیاست و روانشناسی حاصل و ارتباط دیدگاهها، رفتارها و شخصیت فرد را با سیاست مورد بحث قرار می دهد" (برزگر،1388 : 38).روانشناسی سیاسی میدانی جدید در علوم سیاسی و روانشناسی است که ما را در توضیح بسیاری از جنبه های رفتار سیاسی توانا می سازد. روانشناسی سیاسی به دنبال وضع قوانین عمومی رفتار است که به توضیح و پیش بینی رویدادهایی کمک می کند که در موقعیتهای گوناگون رخ می دهد. روانشناسی سیاسی را می تواند ازدواجی توصیف کرد که مولود آن گفتمانی ثمر بخش است. روانشناسی سیاسی توضیح کارهایی است که افراد انجام می دهند، از طریق به کار بردن مفاهیم روانشناختی ،بنابراین می توان آنرا در تحلیل مشکلات یا مسایل سیاسی بکار برد. نظریه خودشکوفایی ابراهام مزلو یکی از نظریات مطرح شده در عرصه روانشناسی است. خود شکوفایی یعنی گرایش بنیادی هر شخص برای تحقق بخشیدن(به عینیت درآوردن)هرچه بیشتر توانایی های بالقوه(ذاتی) خود.هر انسانی خود را با "من" خطاب میکند وبا آن محدوده عمل خود را مشخص میکند.در روانشناسی،خود در معانی وتعاریف گوناگونی مطرح شده است.گاهی به معنای یک وجود انگیزشی مهار کننده وهدایت کننده،اعمال درکنار انگیزه ها،ترس ونیاز هاست.گاهی به معنای جزیی از روان آدمی است که عمل درونگرانه دارد.وگاهی نیز به معنای موجودزنده ای بکار می رودکه در این معنا به تمام تجربه های مشخص پوشش میدهد واصطلاحاتی را چون (من)،(شخص)و (فرد) وارگانیزم رانیز برای تعریف وبیان فردیت انسان و"خود " به کار می رود(بخشایش،58:1391). یکی از وقایع مهم سیاسی که اندیشمندان فراوانی در خصوص آن قلم فرسایی کرده اند انقلاب اسلا می ایران است. امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی سهم وافری در وقوع این انقلاب داشت . جیمی کارتررییس جمهوری ایالات متحده آمریکا نیز نقش مهمی در کمک به شاه داشت. شخصیت امام خمینی وجیمی کارتر نیز به عنوان کار گزاران سهیم در این رویداد سیاسی دارای اهمیت فراوانی هستند.نظریه خود شکوفایی مزلو میتواند برخی از وجوه شخصیت ایشان را بخوبی توضیح دهد.هرگاه تصویری اجمالی از علیت اجتماعی،سیاسی( هرچند بطور موقتی)ارائه میدهیم صریحاًبه اندیشه هایی درباره ساختار وکار گزارمتوسل می شویم.(مارش واستوکر،303:1391) به عبارت دیگر:در هررویداد سیاسی مسأله ساختار کار گزار نیز می تواند توضیح دهنده و تبیین کننده علت رویداد ها باشد. به طور کلی در خصوص مسئله ساختار /کارگزار 3 نظریه وجود دارد.نظریه اول به ساختار اهمیت می دهد، نظریه دوم به اهمیت کارگزار نسبت به ساختار می پردازد.اما گروه سوم سعی دارد براین دوگانه انگاری ساختار و کارگزار فائق آید و رابطه دوجانبه آنها را بررسی کند. برطبق نظریه واقع گرایی انتقادی بسکارنیزمانند گیدنز بر این عقیده است که هر کارگزارانسانی تنها در رابطه با محیط های از پیش شکل گرفته و عمیقاً ساختمند شده معنا می یابد. ولی از طرف دیگر ساختارها نتایج را به طور مستقیم تعیین نمی کنند.بلکه تنها دامنه بالقوه انتخاب ها و راهبردها را مشخص می سازند. محدودیت های فیزیکی و اجتماعی ، از یک طرف تهدید کننده(و تحدید کننده) اختیار انسان هستند. و از طرف دیگر، مستلزم فرصت برای او نیز می باشند. پس، کنش گران می توانند دست کم به طور جزیی ساختارها را تغییر دهند. (حقیقت،506:1391)این نوشتار قصد ندارد تا از میان این دو راه یکی را برگزیند، بلکه می خواهد تا ثیر یکی از آنها یعنی "خود شکوفایی "را به عنوان یکی از نظریات انسان گرا در روان شناسی بر دیگری یعنی تبیین ساختار- کار گزار بررسی نماید. به عبارت دقیق تر میخواهیم تا ثیر کیفیت خود شکوفایی را برتعیین کنندگی ساختار وکار گزار رادر اثنای مقایسه خود شکوفایی دو شخصیت مهم در تحلیل انقلاب اسلامی یعنی امام خمینی و کارتررا واکاوی نماید تا با یافتن پاسخی صحیح برای این سوال، که"کیفیت خود شکوفایی امام خمینی وکارتر چگونه میتواند تاثیرگذاری ایشان را در ساختار های سیاسی مربوطه را در جریان وقوع انقلاب اسلامی تبیین نماید؟"برگی دیگررا در تحلیل انقلاب اسلامی ایران ورق بزند.بدین منظور برخی مفاهیم مورد استفاده را برای بررسی دقیق تر شرح خواهیم داد.
خود شکوفایی
فلسفه انسان گرايى، شالوده اى براى كار ابراهام مزلو[5] (1970ـ 1908) به وجود آورد. مزلودر شمار مهم ترين نظريه پردازان «نهضت توانايى هاى انسان» است. او كسى است كه اين ديدگاه را به عنوان «نيروى سوم» در روان شناسى امريكا معرفى كرد. او ساير نيروها (نيروى اول، يعنى روان كاوى و نيروى دوم، يعنى رفتارگرايى) را به دليل ديد بدبينانه، منفى و محدودى كه در مورد انسان داشتند، مورد انتقاد قرار داد و به جاى آن معتقد بود كه انسان ها اصولا خوب يا خنثى هستند، ولى بد نيستند؛ يعنى در هر انسانى كششى به جانب رشد يا به كمال رساندن توانايى هاى نهفته وجود دارد. ابراهام مزلو نظريه انگيزشى اى را توسعه داد كه بر سخت كوشيدن براى رسيدن افراد به تمام استعدادهاى بالقوّه به عنوان اساس انگيزش انسان تأكيد دارد كه اين استعدادها علاوه بر خودشكوفايى، انگيزه هاى ديگرى را نيز در برمى گيرند. مزلو استدلال كرد كه افراد به جاى اهداف ظاهرى و صورى، بايد درصدد فهم اهداف غايى رفتار برآيند؛ زيرا اهداف صورى براى هر رفتارِ مشاهده شده ممكن است كاملا متفاوت از اهداف غايى باشند. مزلو استدلال كرد كه انگيزش انسان مى تواند به جاى مشاهده رفتار حيوان، به وسيله مشاهده رفتار انسان، بهتر مورد مطالعه قرار گيرد. مشاهدات مزلو او را به اين نتيجه هدايت كردند كه نيازهاى انسان مى توانند بر حسب «سلسله مراتب نيازها[6]» فهميده شوند. نيازهاى پايين تر بر روى سلسله مراتب، قوى تر هستند و بايد پيش از اين كه نيازهاى بالاتر بر روى سلسله مراتب به راه بيفتند، ارضا شوندتصوير زیر سلسله مراتب نيازهاى مزلو را نشان مى دهد.
زمانى كه فردى چهار مرتبه اوليه نياز را ارضا كرد، مرتبه نهايى رشد، كه مزلو آن را «خود شكوفايى» مى نامد، فرا مى رسد. در سطح خود شكوفايى، رفتار افراد بيش تر از سطوح پايين تر، به وسيله شرايط و حالات گوناگون بر انگیخته می شوند. (88-89:1962, Herbert)
مهم ترين ويژگى هاى افراد خودشكوفا، كه مزلو تشخيص داده به قرار ذيل هستند:
1- دريافت ي عميق از واقعيت و برقرار ي :يك انسا ن خودشكوفا فردي واقع گرا مي باشد. 2- پذيرش خود، ديگران و طبيعت. 3- خودانگيختگي ، سادگي و طبيعت گرايي4- تمركز بر مسئله خار ج از خويشتن ( مسئله محور بودن.5- توانايي تنها ماند ن، نياز به خلوت 6- خود مختاري يا استقلا ل شخصي.7- حفظ و تداوم شادابي و نشاط و تقدير و لذت بردن از هر آنچه موجود است 8- تجربه هاي عرفاني يا اوج 9- علاقه اجتماعي: افراد خودشكوفا نسبت به همه انسان ها احسا س همدلي و همدردي دارند .10 - روابط بين فردي عميق.11- ساختار شخصيتي دموكراتيك: افراد خودشكوفا تساوي طبيعي انسان ها را باور دارند. .12- تفاو ت قائل شدن بين نتيجه و عمل، خوبيها و بديها.13- شوخ طبعي فلسفي، انديشمندانه و غير خصمانه14-خلاقيت :افراد خودشكوفا قادرند در منتهاي خلاقيت باشند . 15- پايداري و ايستايي در فرهنگ پذيري ، تفو ق و برتر ي يافتن بر هر فرهنگي خا ص. 16- پذيرفتن كاستي و نقصان. (شولتز،363:1384-356)
مسئله ساختار-کار گزار[7]:
منازعه درباره علیت اجتماعی در واقع یک منازعه فلسفی و پرسابقه است .وقتی از علیت اجتماعی سخن به میان می آوریم،از مجموعه ای شناختی،عاطفی و رفتاری سخن می گوئیم. و لازم به توضیح نیست که این مجموعه هم زمان شامل فرهنگ ،اقتصاد و سیاست در عرصه اجتماع است. گرچه این تبیین در دل خود نوعی گرایش دورکیمی و قطبی شده را به ذهن متبادر می کند.
به طور کلی در خصوص مسئله ساختار /کارگزار 3 نظریه وجود دارد. نظریه اول به ساختار اهمیت می دهد، نظریه دوم به اهمیت کارگزار نسبت به ساختار می پردازد. اما گروه سوم سعی دارد براین دوگانه انگاری ساختار و کارگزار فائق آید و رابطه دوجانبه آنها را بررسی کند. برطبق نظریه واقع گرایی انتقادی بسکارنیزمانند گیدنز بر این عقیده است که هر کارگزارانسانی تنها در رابطه با محیط های از پیش شکل گرفته و عمیقاً ساختمند شده معنا می یابد. ولی از طرف دیگر ساختارها نتایج را به طور مستقیم تعیین نمی کنند.بلکه تنها دامنه بالقوه انتخاب ها و راهبردها را مشخص می سازند. محدودیت های فیزیکی و اجتماعی ، از یک طرف تهدید کننده(و تحدید کننده) اختیار انسان هستند. و از طرف دیگر، مستلزم فرصت برای او نیز می باشند. پس، کنش گران می توانند دست کم به طور جزیی ساختارها را تغییر دهند. (حقیقت،506:1391)
خودشکوفایی امام خمینی(ره)
از نظر مزلوچهار سال اول زندگی اهمیت بسیار زیادی از جهت بر آورده شدن نیازها ی در قاعده هرم در سلسله مراتب نیاز ها ،«نیاز های فیزیو لوژیک» درتشکیل زیر بنای شخصیت انسان دارد . روح الله در دوران کودکی هم از لحاظ مادی وهم معنوی در مضیقه نبوده اند.عمه ومادرشان حق محبت رانسبت به ایشان ادا نموده اند وخلع عاطفی ناشی از فقدان پدر را جبران نموده اند. بعد از کشته شدن (سید مصطفی) پدر روح الله،املا ک وزمینهای زیادی برای امام(ره) وبرادرشان به ارث می گذارد و همین امرنقش زیادی در تامین رفاه مادی و درتامین نیاز های مادی خانواده امام رابر عهده دارد. سید مصطفی علاقه و اصرار زیادی بر تربیت روح الله براساس مبانی وآموزه های اسلامی داشت، به گونهای که نقل است به دایهی روحالله (ننهخاور ) چنین گفت: «تا وقتی که پسرم روح الله را شیر میدهی، دست به سوی هیچ سفرهای جز سفرهی خود و یا غذایی که از خانهی من برای تو فرستاده میشود، دراز مکن». (مجله ندا،140:1369) روح الله نوجوانی را در شرایط سختی سپری کرد .او در این زمان با یادگیری مشق رزم وجهادرادردفاع از خانه وبرزن، درهجوم اقوام لر و«زلکی ها» و«رجبعلی ها» اطراف خمین ، توانست در ردیف مردان مدافع شهر قرار بگیرد وبا پایمردی در مقابل هجوم آنها کیان وجان ومال خود را ازغارت وتجاوز حفظ نماید. «روحالله خمینی در سن 28سالگی با خدیجه ثقفی دختر میرزا محمد ثقفی تهرانی ازدواج کرد. برخلاف سنت رایج چند همسری و متعه در بین روحانیان آن زمان، خمینی هیچگاه همسر دیگری و متعه اختیار نکرد و برخلاف رسم آن زمان خمینی در امور منزل به همسرش کمک میکرد. »(قادری،430:1379) امام به تبعبت از ائمه معصومین که برای همه ی شیعیان جهان معلم اخلاق شناخته می شوند ،عزت نفس وبزرگی آموختند وازعزت نفس بسیار برخوردار بودند به گونه ای مرگ با عزت را بهتر از زندگی با ذلت می دانست. بیان موضع امام در مقابل رژیم شاه در مسئله انجمنهای ایالتی وولایتی گویای این امر است:«من اکنون قلب خود را برای سر نیزه های ما مورین شما حاضر کرده ام ولی برای خضوع در مقابل قبول زور گوییهاوجباریهای شما حاضر نخواهم کرد.(انصاری،345:1376) اسناد تاریخی وبیوگرافی امام (ره) ثابت می کندکه ایشان در طول دوران کودکی ،نوجوانی ،جوانی وبزرگسالی کمبودی مبنی بر عدم برآورده شدن نیاز های فیزیو لوژیک،نیاز ایمنی وسلامت،نیاز به محبت ووعشق ونیاز به عزت نفس وپذیرش واحترم متقابل در زندگینامه ،وخاطرات اطرافیان و وحتی در گفتارخود امام (ره) مشاهده نشده است وامام(ره) واجد شرایطی شناخته میشود که بتواند نشانه های خود شکوفایی را بروز بدهد . در ادامه به بررسی معیارهای خود شکوفایی و مصادیق بارز آنها در زندگی سیاسی امام خمینی (ره)خواهیم پرداخت:
1-درک عمیق واقعیت: امام در همان ابتدای کودکی هنگامی که سن زیادی نداشت وخمین مورد تهاجم "زلکی ها"و"رجبعلی ها" قرار میگرفت ؛بر حسب اقتضای شرایط وواقعیت آن روزگار،در کنار مردان خمین تفنگ بدست گرفت از شهر ومردم حفاظت میکرد. ایشان هنگامی که در عراق در تبعید به سر می بردند در آنجا هم قیام را رهبری میکردندوهم از رهگذر حضور در نجف اشرف زیارت اهل بیت را (س)را از دست نمیدادند .وعلی رغم سختی دوری از وطن وخانواده وکهولت سن این موقعیت حضور در عراق را غنیمت میشمارند واز اوقات خود به نحو احسن استفاده میکردند. «امام تقریباً هرشب در ساعت معینی به حرم حضرت امیر المومنین مشرف میشدندودراوقات زیارتی حضرت سید الشهدا به کربلا میرفتند .واین عمل یک برنامه مرتب وهمیشگی بود» (عروج،17:1381)
2 - خود انگیختگی: عامل انگیزش ایشان در مبارزات سیاسی اراده ای برخواسته از احساس وظیفه بود . احساس وظیفه ای که بر حسب دین داری در آن شرایط و اوضاع فکر می کردند که خداوند بر عهده ایشان گذاشته است وظیفه ای که باید از خود شروع کرد." هر كدام ما موظفيم خودمان عمل كنيم؛ و موظفيم ديگران را هم وادار كنيم" (خمینی،16:1371)
3 - مسئله محور بودن: امام در مبارزات خود با شاه هنگام مشاهده اوضاع نامطلوب جامعه در سخنرانی ها و بیانات خود به این مسئله اشاره می کند که چرا باید این مشکلات برای جامعه اسلامی به وجود بیاید.....؟. چرا باید این طور بشود که....؟ همین نگاه مسئله محور امام درجواب به سوال تاریخی " بهترین حکومت در غیاب امام معصوم چه حکومتی می توان باشد؟" منجر به طرح جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه شد. تا بتوان در غیاب امام عصر در حد امکان از ظلم و ستم جلوگیری کرد واحکام اسلام را به جاری ساخت.
4- توانايي تنها ماند ن، نياز به خلوت: یکی از بارز ترین مصادیق خلوت گزینی نماز های عاشقانه وعارفانه امام میباشد. "نماز شبِ امام خميني پنجاه سال ترك نشد. امام در بيماري، در صحت، در زندان، در خلاصي، در تبعيد، حتي در روي تخت بيمارستان قلب هم نماز شب ميخواندند. جالب اين است كه امام هميشه موقع نماز عطر و بوي خوش مصرف ميكردند و شايد بدون بوي خوش سر نماز نايستاده باشند، حتي در نجف هم كه نماز شب را پشت بام ميخواندند در همان پشت بام نيز يك شيشه عطر داشتند" (وجدانی،51:1376)
5- فرد خودشكوفا لذت را به گونه اي ساده ، بي تكلف و طبيعي تجربه مي كند. "امام به بچه ها خیلی علاقه داشتند. به آنها خیلی محبت می كردند و سعی داشتند بچه ها را خوشحال كنند. یك روز داشتم دنبال علی می گشتم (علی، نوه امام است) اما پیدایش نكردم. با خودم گفتم حتماً رفته توی اتاق امام. رفتم جلوی در اتاق، در زدم و رفتم تو. دیدم علی توپ كوچكش را آورده توی اتاق به اصرار از امام می خواهد كه با او بازی كند! امام هم با خونسردی، آن طرف اتاق ایستاده بودند و به آرامی توپ را برای علی، قل می دادند. تعجب كردم و به خود گفتم : «امام با این همه كار و با این همه خستگی چه قدر حوصله دارند و چه قدر به بچه ها با محبت هستند" (قادری،330:1379)
6 - تجربه هاي عرفاني يا اوج: ایت الله جوادی آملی امام را دا رای مراتب عرفانی والا ودارای مرگ اختیاری می دانست. "وقتي مرگ ارادي را تجربه كرده بود، وقتي كه ترس از مرگ نباشد، انسان چيزي كم نمي آورد و بقيه مسائل براي او حل است. از اين رو در مورد تبعيدشان بعد از واقعه 15 خرداد مي فرمودند: "اينها مي ترسيدند، من نمي ترسيدم." انسان وقتي اميالش را اماته كند، متحرك بالهواء نباشد، متحرك بالهوس نباشد، متحرك بالميل نباشد، بلكه متحرك بالولاية باشد، از مرگ هراسي ندارد."(جوادی آملی،1382)
7-خود مختاري يا استقلا ل شخصي : امام (ره) در اعمال سیاسی و زندگی شخصی شان دارای استقلال در تفکر، اندیشه و تصمیم بود.ایشان در اولین حضور ایشان در بهشت زهرای تهران ، بعد از فرار محمدرضا شاه از کشوروعلت حرکت خود راچنین خواند."من دولت تعيين مىكنم! من تو دهن اين دولت مىزنم! من دولت تعيين مىكنم! من به پشتيبانى اين ملت دولت تعيين مىكنم! من به واسطه اينكه ملت مرا قبول دارد... " (خمینی،16:1371)
8- علاقه اجتماعي: افراد خودشكوفا نسبت به همه انسان ها احسا س همدلي و همدردي دارند: امام (ره) قلب مهربانی داشت با خانواده ومردم مهربان بود. نسبت به مردم و دوستان وآشنایان و خانواده بسیارمهربان وصمیمی بود. یکی از نزدیکان ایشان می گوید. " پس از ماجرای پانزده خرداد، خدمت امام مشرف شدم. حدود 35 دقیقه خدمتایشان صحبت كردم. حادثه پانزده خرداد را برای امام توضیح دادم و امام حدود بیست دقیقه اشك میریختند."(رجایی،185:1385)
9)- افراد خودشكوفا قادرند در منتهاي خلاقيت باشند این خلاقيت مي تواند در ابعاد مختلفي به ظهور برسد: نو آوری که امام به عرصه سیاست ارئه کرد در حقیقت تحولی جدید در عرصه ی نظریه پردازی و شیوه ی اداره حکومت که تلفیقی از عناصر مدرن( جمهوریت) و عناصر سنتی (اسلامیت) به وجود آورد: ایشان شیوه ای برای حکومت اسلامی در اندیشه وعمل ارائه کردندکه در غیاب امام معصوم دارای مشروعیت باشد. ایشان درکی ایرانی و بومی ( نه عام و نظری) از جمهوریت در ایران ارائه کردند .که نو وبدیع است. نظریه سیاسی ا یشان از نظریه های جدید موجود در قرن بیستم در تکوین و تدوین دولت جمهوری اسلامی بطور کامل مستقل میباشد وهیچ وابستگی به نظریه های مسلط زمان خود ندارد. ایشان در عرصه اندیشه وعمل پیوند عملی بین حاکمیت دینی ( ولایت فقیه) و تاریخ ایران بوجود آوردند که تاکنون بی نظیر است. ونهایتاً با رفع موانع و صیقل دادن و قابل درک کردن نظریه عمومی "دولت ایرانی" را به روشنفکران ونظریه پردازان هم عصر خود ارائه کرد که باز هم بی سابقه است.وتمام این نو آوریها زایده نبوغ وتوانایی های ایشان در عرصه سیاست می باشد.
10- پذيرفتن كاستي و نقصان: امام شخصیتی واقع بین است ومیداند که هر هدف بزرگ ومتعالی وانقلابی هزینه ای دارد ،اما با این وجودامام خوب میداند که در این عالم هیچ کاری نمیتواند عاری از نقص باشد،به همین جهت در اولین فرصت حضور بعد از تبعید در بهشت زهرای تهران فرصت رامغتنم میشمارد وبخاطر کاستی ها ونقصانهایی که ممکن است وجودداشته باشد ، عذر خواهی می کند. (خمینی،478:1371)
11- پايداري و ايستايي در فرهنگ پذيري ، تفو ق و برتر ي يافتن بر هر فرهنگي خا ص: امام دربسیاری از بیانات خود علی رغم شرایط واوضاع مساعد برای بی طرفی وکوتا آمدن تاکید برایستادگی وپایداری در راه رسیدن به آرمانهای خود داشت. وفرمود: "من خون و جان ناقابل خویش را برای ادای واجب حق و فریضه دفاع از مسلمانان آماده نموده ام و در انتظار فوز عظیم شهادتم. قدرت ها و ابر قدرت ها و نوکران آنان مطمئن باشند که اگر خمینی یکه و تنها هم بماند به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرکت و بت پرستی است ادامه می دهد" (خمینی،1371: 175-174)
توکل به خدا: یکی از خصوصیات مومنان توکل بر خداوند است: " هر کس بر خداوند توکل کند او برایش بس است. یعنی ضمانت خداوند را بپذیریم زیرا به متوکلان تضمین می دهد که نیکی هایشان به ثمر خواهد نشست و کوشش هایشان ضایع نخواهد شد.(آذربایجانی،77:1390) در شخصیت امام (ره) این ویژگی آنچنا ن نهادینه شده که خود را محو در خالق می بیند وهر آنچه از موفقیت وپیروزی به وقوع می پیوندد آنرا به خدا اسناد میدهد ،درخصوص امام بایدگفت :ایشان دراندیشه و در کلام،پیروزی انقلاب اسلامی را خواست خدا میدانستند نه حاصل زحمات خودشان.(ستوده،238:1373-237 ) امام بگونه ای رفتار میکرد که عملش جز برای خدا نباشد وسعی بر آن داشت که عملش خالصاً برای رضای خدا باشد . (شفیعی،36:1384) به نظر می رسد امام خمینی نه تنها سلسله مراتب نیاز های مزلورا را با موفقییت پشت سر نهاده واز آنها عبور کرده است بلکه به مرحله "خود شکوفایی" که نهایت متصور در کمال شخصیت در نگاه مزلو رسیده است و قریب به اتفاق معیارهای افراد خود شکوفا را دارد. اما به نظر می رسد خود شکوفایی امام(ره) بسی فراتر وغنی از آن مواردی است که مزلو ذکرکرده است و صفات وویژگیهایی همچون اخلاص ،توکل،توسل و... که در قالب اندیشه مزلو قرار نمی گیرد ونظریه مزلو ظرفیت تبین آنها را ندارد وباید در قالب روانشناسی اسلامی مطرح شود ،خود شکوفایی امام را از تمام نمونه ها یی که مزلو مورد بررسی قرار داده متمایزتر است.
خود شکوفایی کارتر:
کارتردر خانواده ای به دنیا آمد که پدرش کشاورز بودو مادرش پرستار.ارل کارتر نیازهای خود را از طریق کشاورزی تامین می کرد .پدرجیمی، جیمزارل کارتر فرد باهوشی بود وآنقدر توانمند بود که اغلب نیازهای خانواده خود را به وسیله کشاورزی و تجارت فراهم آورد وحتی شاید فراتر از آن. ازطرفی مادرش نیز از طریق پرستاری و معالجه ی بیماران ،درشهرپلینز،نیز مورد لطف،احترام و کمک مردم قرارمی گرفت. خانواده هایی که نمی توانستند به صورت نقدی جبران زحمت کنند وهزینه معاینه یا پرستاری اش را بپردازند با آوردن کالا های خوراکی یا غیر خوراکی در حد توان سعی می کردند محبت خود را ابراز نمایند وجبران زحمت نمایند.واز این جهت خانواده کارتر به مردم سخت نمی گرفت. جورجیا و شهرپلینزیک منطقه خوش آب وهوا بود که کشاورزی رونق خوبی داشت.ماهیگیری ، شکار حیوانات و ... از کارهایی است که کارتر در خاطرات دوران کودکی از آن یاد کرده است.(کارتر،13:1975) اهمیت ذکر این موارد این است که: در چهارسال اول زندگی جیمی کارتر و حتی بعد از آن نیز کارتربوسیله پدرومادرش به خوبی توانسته است نیازهای اولیه فیزیو لوژیک خود را برطرف نماید و یک وضعیت رفاه نسبی درزندگی وی حاکم بوده است و اینکه کارتر از این مرحله توانسته است بدون هیچ آسیب روانشناختی ازجهت برآورده شدن نیاز های تنکرد شناختی عبور کند، جای هیچ تردیدی نیست کارتر باوجود با داشتن مادری پرستار، به عنوان کسی که نسبت به بهداشت دیدگاه علمی داشته ،توانست بیماری وآسیب های جسمانی را به حداقل برساند واز این بابت خطری چرخه تکامل وی را تهدید نکند.کارتر توانست دوران دبستان، راهنمایی و دبیرستان خود را درکمال صحت و سلامت به پایان برساند و نیاز به ایمنی ایشان در طول این مدت از زندگی اش مورد تهدید قرارنگیرد.
در این دوره اختلافاتی در میان سیاهپوستان و سفید پوستان منطقه پلینز وجود داشت ، اما خانواده کارتر از این نزاع ها به دور بود،جیمی کارتر میگوید:"علی رغم اینکه پدرم میلی به برقراری ارتباط زیاد با سیاهپوستان نداشت اما من با چند تن از سیاه پوستان همسایه دوستی عمیقی داشتم. " (کارتر،14:1975) کارتر در این دوران (نوجوانی) حتی برخی ازبهترین دوستان خود را از میان سیاه پوستان همجوارانتخاب کرده بود و این جریان هیچ تاثیرمنفی برامنیت و شخصیت وی نگذاشت . به علاوه کارتر در این اوضاع برعقیده خود علیرغم وضعیت موجود، ثابت قدم ماند و برقراری ارتباط با سیاهپوستان همسایه را حفظ می کرد. جیمی کارتر در سن 22 سالگی عاشق دختری به نام روزالین شد . روزالین دوست خواهرش بود این ازدواج موفق جیمی کارتر تا کنون از هم گسسته نشده است . روزالین یار همیشگی کارتر در تمام مراحل زندگی شد. از کار در مزرعه گرفته تا مبارزات انتخاباتی وی در سنا ،ریاست جمهوری ، بعد ازریاست جمهوری ودر بسیاری از فعالیت هایی که دربنیاد کارتر و... انجام داد .کارتردراین سن احساس عشق و محبت خود را نسبت به روزالین بروزداد که حاصل این عشق وازدواج آنها سه فرزند بود. (Henchman,2012) کارتر در دوران جوانی ازدواج کرد و به این نیاز نیز به موقع و دراسرع وقت جواب داد . نیاز به عشق در کارتر با یک ازدواج موفق پاسخ داده شد. تداوم این پیوند بعد از سالها وهمراهی روزالین در تمام مراحل حساس زندگی ، خود عمق پیوند محبت آمیز میان آنها را به اثبات می رساند. کارتر،پس از اینکه پدرش دار فانی را وداع گفت ،از خدمت در نظام استعفا داد و برای اینکه بقیه عمر را در کنار خانواده باشد به جورجیا برگشت . شروع دوباره کشاورزی و کار در مزرعه برای او سخت بود،اما توانست با کاروتلاش در بخش کشاورزی دوباره موقعیت وجایگاه اجتماعی مناسب خود را در شهر پلینز به دست آورد و یک شرکت تجاری خرید و فروش وانبارغلات تشکیل دهد، و با وجهه ومحبوبیتی که در میان مردم کسب کرده بود در سال 1962 توانست نمایندگی ایالت جورجیادر مجلس سنا را به دست آورد و توسط مردم مقبولیت و پذیرش کسب کند و خود را به عنوان یک دمکرات معرفی کند. (Bourne,1997:200) کارتر به عنوان یک رئیس جمهور به دنبال اشباع خود از این نیازها بود . به همین جهت برخی اقداماتی که در دولت وی، دردوره ی فرمانداری ایالت جورجیا وبعد از دوران ریاست جمهوری روشن کننده ارضاء همین نیاز است ، مبارزه با تبعیض نژادی و تفاوت گذاشتن بین سیاه پوستان وسفید پوستان ، طرح و حمایت از حقوق بشر در ایالات متحده و سراسرجهان و تلاش برای تعمیم اجرای حقوق بشر در سیاست خارجی و تلاش برای حل مسالمت آمیز اختلافات بین المللی و پرهیز از جنگ و تلاش برای جلو گیری از تکثیر سلاحهای هسته ای در سالت 2و...از جمله این تلاشهای خاص کارتر است.
1- فرد خودشکوفا واقعیت را در زندگی خود درک کرده و به گونه ای غالب با آن ارتباط برقرار می کند: ازجمله واقعیت هایی که جیمی کارتر دریافت، تصمیماتی بود که در مراحل حساس زندگی گرفت؛ رفتن به نظام وخدمت درنیروی دریایی، ترک نظام، بازگشت به آغوش خانواده ، شروع دوباره کشاورزی، شرکت در انتخابات سنای ایالتی و شکست در اولین حضور، و حضوردوباره جیمی کارتر در انتخابات سنا و رفع ایرادات و موانع انتخابات شدن به عنوان نماینده سنای ایالتی جورجیا، جرات حضوردرانتخابات ریاست جمهوری همه از مصادیقی است که نشان دهنده فهم عمیق کارتر ازموقعیت های زندگی وجهت گیری مناسب اتخاذ شده نسبت به آنهاست. (Bourne,1997:200)
2- خود مختاری یا استقلال شخصی: کارترحقوق بشر رابه خاطر اینکه ایده خودش بود و این کاررا به خاطراعتقاد شخصی اش بود انجام می داد. تداوم اراده اوحتی زمانیکه از ریاست جمهوری آمریکا کناررفت وتلاشهایش برای کمک به حقوق بشر، مسکن بشریت، حل صلح آمیزمناقشات جهانی که مرکز کارتر انجام می داد. و دریافت جایزه صلح نوبل 21 سال بعد ازدوره ریاست جمهوری ،در سال2002 بخاطر تلاشهای خستگی ناپذیرش اش در را اهداف حقوق بشری ،خود به تنهایی موید این امراست
.3- حفظ و تداوم شادابی و نشاط و لذت بردن از هر آنچه موجود است.: جیمی کارتر درهنگام انتخابات ریاست جمهوری زندگی نامه خود را با عنوان "چرا بهترین کوششمان را نکنیم؟" منتشر کرد ودر طی آن به خاطرات کودکی، و بازیهای کودکی ، ماهیگیری، شنا در رود خانه به گونه ای توصیف کرده است که مخاطب را در آن فضا قرار میدهد وابرازمی کند: هنوز از اینکه شهروند پلینز بوده است لذت می برد. در این کتاب لذتهای کودکانه و زندگی پرشور کارتر و استفاده از هر آنچه در این منطقه زیبا قرار دارد به تصویر کشیده شده است و شور و هیجان و عشق به زادگاه خود را به طرزی هیجان انگیز به خواننده منتقل میشود. دراین کتاب علاوه بر اینکه توصیفی بسیار زیبا از زادگاه خود دارد چگونگی لذت بردن از کمترین چیزها رادرزندگی کارتر به وضوح به تصویرکشیده است.
4- تجربه های عرفانی یا اوج: کارترعلی رغم اینکه فرد مذهبی و نسبتاً موفق در زندگی سیاسی خود بوده است و به صورتی خستگی ناپذیر در راه رسیدن به اهدافش تلاش کرده است اما تجربه های عرفانی ، به گونه ای که مد نظر مزلو است،دروجود کارترمصداقی نداشت .اما هنگامیکه کارتربعد ازگذشت 22 سال پس از دوران ریاست جمهوریش و مطرح کردن حقوق بشردرسیاست خارجی ایالات متحده و تلاش برای نجات بشریت، در سال 2002توسط کمیته نوروژی نوبل مستحق جایزه صلح نوبل شناخته شد . شاید بتوان این مرحله از زندگی جیمی کارتر را به عنوان رئیس جمهور سابق آمریکا، نقطه اوجی در زندگی این سیاستمدارپرتلاش آمریکایی دانست. (Hayward,2004:23)
5- اعتراف به شکست و پذیرش کاستی ها : کارتر در دوران مسئولیت خود در ریاست جمهوری بگونه ای رهبری می کرد که مسئولیت تمام کارهایی را که انجام می داد بر عهده می گرفت و نقصان و کاستی ها را می پذیرفت و از زیر بارمسولیت این اشتباهات فرار نمی کرد تا آنها را بر گردن دیگری بیندازد. مثلا در جریان شکست عملیات دلتا که برای رهاسازی گروگانها درایران پس از انقلاب اسلامی (سال 1359)صورت گرفت که به علت طوفان شن با شکست مواجه شد ،کارتر مجبور شد نیروهای نظامی عمل کننده خود را از ایران به عقب نشینی فرا بخواند ،خود را مسول این شکست تاریخی دانست.او در یک نطق تلویزیونی در تاریخ 5 آوریل 1980 خطاب به مردم آمریکا گفت:" تصمیم اعزام گروه نجات برای رهایی گروگانها از طرف من اتخاذ شده است و تصمیم لغو این ماموریت پس ازبروز مشکلات غیر منتظره نیز از طرف من ابلاغ شده است و مسئولیت آنچه پیش آمده است تماماً بر عهده من است" (هامیلتون:173،1362)
6- ساختار شخصيتي دموكراتيك( مردمی): تلاش مصرانه درجهت لغو قوانین طراحی شده بمنظور تضعیف آمریکایی های آفریقا تبار ، توسط کارتریکی از علل اصلی بود که باعث شد کارتر در پلینز مورد توجه سیاه وسفید پوست قرار گیرد، همین امر سبب شد در رای گیری از حمایت سیاهپوستان نیز برخوردار شود.جیمی کارترتا قبل ازانتخابات ریاست جمهوری نماینده کنوانسیون ملی حزب دموکرات بود.وی علاوه بر حضور رسمی در حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا از لحاظ شخصیتی نیز فردی مردم دارو دمکرات بود وی معتقد به عدم تبعیض بین سیاهپوست و سفید پوست درمیان شهروندان آمریکایی بود و یکی از شعارهای اصلی وی در انتخابات فرمانداری جورجیا نیز همین حمایت ازعدم تبعیض نژادی بود. از طرفی آنچه که بعد از اتمام دوران ریاست جمهوری کارتر ویژگی و مردم داری و مردمی بودن وی را بیشتر به اثبات میرساند ، کمک بی شائبه وی در بنیاد کارتر برای ارتقاء سطح سلامتی و ریشه کنی بیماریهای شایع در میان سیاهپوستان در آفریقا و آمریکای لاتین بوده است. "کارتر تنها مرد سفید پوستی بود که در پلینز به پیوستن شورای شهروندان سفید پوست امتناع ورزید و با جدایی سیاه پوستان و سفید پوستان در مدارس دولتی مخالفت کرد ." (Bourne:1997,280)
وهمین نقطه عطفی شد که در آن معترضین حقوق مدنی با سرو صدا و جنجال خواهان پایان بخشیدن به تمامی اشکال تبعیض نژادی شدند.بعلاوه برخی کتابهای نوشته شده در این رابطه نشان دهنده دغدغه های فکری او در دوران زمامداری و زندگی حرفه اش در این خصوص بوده است،کتابهایی چون فلسطین نه صلح نه آپارتاید ، ارزش در معرض خطر ما، بحران های اخلاقی آمریکا.
7- پايداري و ايستايي در فرهنگ پذيري ، تفو ق و برتر ي يافتن بر هر فرهنگي خا ص : کارتر فردی بود که بر عقاید خود استوار ماند و علی رغم مخالفت هایی که عدم تبعیض نژادی در میان آمریکا در دهه هفتاد برقرار بود ،بر ارزشهای مترقی خود پافشاری کرد. هنگامیکه او به عنوان فرماندار جورجیا انتخاب شد به همان ارزشهایی که قبلاً در زندگی حرفه ای اش از آنها حمایت کرده بود بازگشت. او علناً برای از بین بردن جدایی نژادی 25 درصد از مقامات رسمی و کارکنان را در دوران فرمانداری جورجیا، ازمیان سیاهپوستان انتخاب کرد . از جمله مخالفان او، مادوکس (فرماندار اسبق ایالت جورجیا) بود، اوکارتر را در مجله قانون اساسی آتلانتا فردی "نادان ، نژاد پرست،عقب مانده، فوق العاده محافظه کار ، کلفَتِ کشاورز قرمزی" خطاب کرداما کارتر بر عقیده و نظر خود پایداری کرد و این منش و مرام را حتی در دوران ریاست جمهوری در سیاست خارجی وبعد از آن نیز ادامه داد او برابری را اساس دموکراسی می دانست. (Bourne:1997,280)کتاب"حفظ ایمان:1982"،"ایمان در زندگی ،تاملاتی در کتاب مقدس:1983"به مبارزه وپایداری وی درراه اعتلای آرمانهایش اشاره دارد.
8-خلاقیت:کارتر تمام خلاقیت و ابتکارات خود را در خدمت به بشریت و در جهت کمک به حفظ صلح و حمایت از انسانهای بی سرپرست و ضعیف صرف کرد. به عنوان مثال : استفاده از کارکنان رسمی سیاهپوست در دولت خود ، که 25 درصد از جمعیت کارمندان او را تشکیل می داد و همین بنای سنتی بود که در جلب به کارگیری نیروهای سیاهپوست آمریکایی و رفع تبعیض نژاد گردید. از خلاقیت دیگر جیمی کارتر، طرح حقوق بشر به عنوان روح سیاست خارجی خود نامید (Hayward,2004:30) .تاسیس بنیاد کارتر به منظور کمک به گسترش دموکراسی، خدمت به گسترش صلح ، خدمت به بشریت ، کمک به آسیب دیدگان بلایای طبیعی ، حل و فصل مسالمت آمیز منازعات بین المللی ، و پیام آوری صلح و امنیت در عرصه ملی و بین المللی می باشد. "مسکن بشریت" یکی دیگر از موسسات غیر انتفاعی و غیر دولتی است که برای تهیه سرپناه برای انسانهای فاقد مسکن در آمریکا و سایر نقاط جهان توسط کارترتاسیس گردیده است. خلاقیت های کارتر در زمینه ملی و بین المللی بسیار است اما آنچه بسیار واضح است ، تولید شغل ، کاهش هزینه های دولت و با صرفه نموده دولت و اتخاذ سیاست ملی انرژی ،ارائه طرحی نو برای آموزش و پرورش ، حمایت از محیط زیست که به فراموشی سپرده شده بود با تصویب قوانین و ارائه لوایح و ... از خلاقیتهای و نو آوریهای کارتر در عرصه رهبری و مدیریت ایالات متحده آمریکابود.
9- توانايي تنها ماند ن، نياز به خلوت: کارتر برای تجدید قوا به تعطیلات می رفت، سفر به زادگاهش پلینز،کمپ دیوید،ساحل دریا و... از ازجمله تفریحاتی بود که کارتر برای استراحت ورهایی ازفشارهای روحی ودغدغه های کاری، اجتماعی و اقتصاد و... انتخاب میکرد وبه آنجا پناه میبرد.نوع خلوت کردن کارتراساساً با امام تفاوت داشت.
10- تفاو ت قائل شدن بين نتيجه و عمل، خوبيها و بديها: هندریک هرتزبرگ در یک مقاله در خصوص شخصیت جیمی کارتر می گوید :"اگرچه کارتر یک ایدئولوژی سیاسی ندارد. او تفاوت بین غلط و درست را می دانست. او یک رئیس جمهور بود که برای زمان بحرانی اخلاقی ساخته شده است. اگر مشکل پیش روی آمریکا در دهه 70 تبعیض نژادی یا جنگ ویتنام بود اما کارتر می دانست چگونه آنرا مرتفع کند وانچه درست بود انجام می داد حتی اگر هزینه سیاسی بالایی برای او ایجاد می کرد"(DeGregorio, 2009)
با توجه به واکاوی اقدامات وزندگینامه جیمی کارتر رییس جمهور اسبق ایالات متحده آمریکا،شواهد حاکی از آن است که وی توانسته است نیازها ومراحل رشد مورد نظر مزلو را باموفقیت وبدون آسیب روانشناسی پشت سربگذارد. کارتر به مرحله خود شکوفایی رسیده است وعلاوه برآن علائم خودشکوفایی در ایشان مشاهده شده است اما به صورت ویژ و مختص ایشان.کارتر فردی مذهبی مسیحی،منظم،با پشتکارزیاد،با اعتماد به نفس، صادق،درونگرا ،ساده وبی تکلف بود. (DeGregorio, 2009) به عبارتی تکامل وشکوفایی در شخصیت کارتربا نگرشی برخاسته از آموزه های مسیحی و زمینه فرهنگی اجتماعی وسیاسی خاص ایالات متحده همراه بود. برخی تناقضات در قول وعمل کارتر باعث تشکیک در خودشکوفایی ایشان وزیر سوال رفتن مواردی چون :داشتن علاقه اجتماعی،تفاوت قائل شدن بین نتیجه عمل وخوبیها وبدیها، داشتن شخصیت دمکراتیک وتساوی قائل بودن بین تمام انسانها،شده است. مثلاً :حمایت وتایید از کشتار5هزارنفر درجمعه سیاه (17شهریور) در ایران،حمایت از فردیناند مارکوس حاکم مستبد فیلیپینی،قرار داد کمپ دیوید،کمک به دولت اندونزی در حمله به تیمور شرقی وکشتاروحشیانه غیر نظامیان این خطّه،همگی درحالی است که "حقوق بشر" را روح سیاست خارجی خود می نامد.(برام،39:1375 ) در ایران عصر پهلوی نیز به علت دوگانگی وتناقض در سیاست خارجی خود (نسبت به انقلابیون دو دستگی وجود داشت ،برخی شامل گروه سایروس ونس وزرات امورخارجه ، معتقد به سیاست ملایم در مقابل انقلابیون وحفظ منش حقوق بشری وبرخی شامل گروه برژنسکی مشاور امنیت ملی کارتر معتقد به راهکار نظامی وتوسل به زور علیه انقلابیون بودند وهمین مقدمات عدم ارائه برنامه حمایتی منسجم وهدفمند از سوی ایالات متحده آمریکا (بزرگترین حامی خارجی محمد رضا شاه )رافراهم آورد که منجر به سقوط حکومت پهلوی شد . بروس مازولیش مورخ وروانشناس در باره کارترچنین می گوید:" او میخواست نوعی همجوشی از تناقضها را اجرا کند اما نتوانست." (DeGregorio,2009)برخی علت این عدم موفقیت های وی را بحران اعتماد به نفس درشخصیت کارتر میدانند.(Ribuffo, Leo P,1997).کارتر علی رغم اینکه فردی خود شکوفا بود وتوانست موفقیتهای زیادی در عرصه رهبری ایالات متحده کسب کند اما در تطبیق اهداف ،آرمانهای حقوق بشر با واقعییت های موجود در ایران موفق نبود.(موسوی،125:1392) به نظر می رسد این تناقضات در قول وعمل کارتر در سیاست خارجی ناشی از تغیر نگرش ایشان نسبت به آرمان حقوق بشر نبوده ،چرا که وی تلاشهای خود را حتی بعد از اتمام دوران ریاست جمهوری ادامه دادوثمره این تلاشها دریافت جایزه صلح نوبل دربعد از گذشت 20سال پس ازتصدی ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا بود.در مقایسه با کارتر، امام خمینی(ره) در هیچ عرصه سیاسی از نگرش اسلامی ومجاهدت خود در راه خدا عقب نشینی نکردند وهیچ گاه رفتارسیاسی وشخصی مغایر با اسلام انجام ندادند وحتی هدف از انقلاب اسلا می را خدمت به اسلام از طریق ایران می دانست. (ملا نوری،32:1282) وهیچ چیز را مهمتر وبالا تر از اسلام نمی دانست.
هر رفتار آشکارا از دوعامل درونی وبیرونی سرچشمه میگیرد.عامل درونی نگرش انسان وعامل بیرونی ناشی از فشار های محیطی می باشد.تحقیقات روانشناسان نشان میدهدکه نگرشهای تثبیت شده وبرخواسته از عواطف واعتقادات دینی بیشتر از نگرشهای سیاسی بررفتار تاثیر دارد.وهرچه توانایی "خود نظارتی" بالاتر باشد نگرش فرد تاثیر بیشتری بر او خواهد داشت. (آذر بایجانی،161:1390-159) ازدیدگاه اراده گرایان نیز تبیین پدیده هاى اجتماعى را باید از فرد شروع کرد؛ به عبارتى، این گروه به فردگرایى روش شناختى معتقد است. در این جا نقطه تمرکز روى کارگزار است و او عامل و علت اصلى پدیده ها و پیامدهاى آنها به شمار مى رود؛ از این رو ضرورى است منطق رفتارى وى کاملا سنجیده شود.(مارش واستوکر،314:1387-312) امام خمینی (ره) از میزان بالای "خود نظارتی" یا به عبارتی "تقوا" برخوردار بود.به طوری که آیت الله خامنه ای پیروزی انقلاب اسلامی را مدیون این خصلت امام خمینی می داند همو راعلت پیروزی انقلاب اسلامی میداند : " ما با تقوا توانستيم اين پيروزى را به دست بياوريم؛ بعد از اين هم همينطور است. امام(ره)، براى ما آيت تقوا بود. هرچه موفقيت در كار اين انقلاب بود، در درجهى اول، ناشى از تقواى قلبى آن رهبر و پيشوا و مجسمهى تقوا بود"(خامنه ای:1369)برطبق نظریه ساختارگرایی افراد مقهور سازمان ها هستند یعنی اراده ساختار ها بر اراده انسانها غالب است واراده فرد درون ساختار ها شکل می گیرد،به عبارتی رفتار سیاسی تابعی از ساختار هاست.(حقیقت،506:1390) بنابراین در تبیین رفتار کارتر باید اذعان کردکه در چارچوب سیاست خارجی آمریکا حکومت شاه می بایست با ثبات می ماند تا کارکرد منافع ملی تعریف شده در چهارچوب دستگاه دیپلماسی ایالت متحده آمریکارامحقق سازد. به عبارت دیگر ساختارهای دستگاه سیاست خارجی در ایالت متحده آمریکا به گونه ای بود که می بایست هرتصمیمی که توسط شاه ایران و در چارچوب حفظ اقتدارنظام شاه وموافق با منافع ملی ایالات متحده اتخاذ می شد،ناگزیرباید حمایت می شدهرچند مخالف با سیاست حقوق بشرکارتر باشد واینجابودکه کارتر مقهور ساختارها شد ونتوانست بر اساس نگرش خود عمل کند . نمونه های دیگری که در کشورهای فیلیپین واندونزی و... رخ داد به همین طریق قابل توضیح است.
نتیجه گیری:
خودشکوفایی یک گرایش بنیادی در شخص برای تحقق بخشیدن و به عینیت در آوردن هرچه بیشتر توانایی های بالقوه خود است. فلسفه ای که مازلو را در شمار نظریه پردازان " نهضت توانایی های انسان" قرار می دهد. فلسفه ی که روایت رسیدن به کمال را بررسی می کند و از این کشش و انگیزه ذاتی انسان به کمال سخن می گوید. مازلو راه رسیدن به کمال را از طریق ارضاء سلسله مراتب نیازها می بیند و انتظار دارد پس از ارضاء این نیازها به ثمر نشستن درخت شخصیت را در میوه خود شکوفایی مشاهده کند و برای آن ویژگی هایی متصور است . در علوم اجتماعی و سیاسی مسئله ساختار_ کارگزار از آن روی مطرح گردید که در قضاوت بیان علیت رویداد های اجتماعی و سیاسی تعیین نماید که کدام یک ، علت وقوع رویداد های سیاسی است؟ کارگزار انسانی یا اراده ی انسان ها است که تعیین می کند تاریخ چگونه رقم بخورد و سرنوشت انسان ها را متحول کند یا اینکه ساختارهای سیاسی هستند که هویت و رفتار آدمی را تعیین می کنند . این مسئله که جواب های متفاوتی برای آن ذکر شده است . برخی طرف ساختار و برخی طرف کارگزارو برخی طریقی میان این دو را بر گزیده اند.به هر جهت مراد از توضیح این دو اصطلاح بررسی تاثیر هر یک از آن ها بر یکدیگر است . و به صورت موردی آن را در بررسی وقوع انقلاب اسلامی ایران در شخصیت امام خمینی و کارتر مقایسه کردیم. بررسی شواهد و اسناد تاریخی نشان می دهد امام خمینی توانسته است نیاز های مازلو را ارضاء نموده و به مرز خودشکوفایی برسد. و ویژگی های این وضعیت کمال را نیز در خود به منصه ظهور برساند . آنچه در خود شکوفایی ویژه امام خمینی محرز گردیه است متصف بودن ایشان به میزان بالایی از خود نظارتی است که در فرهنگ اسلامی به عنوان تقوا یاد می شود . مراتب بالای تقوا ی امام تا مرز عصمت پیش رفت . خود شکوفایی به رنگ تقوا و نگرش الهی صفات ویژه ای برای امام تولید کرد. که او را صاحب اراده ی استوار و نفوذ ناپذیر ساخت که هیچ چیزی جز رضای خداوند متعال او را از تلاش متوقف نمی کرد ، حتی ساختار های مادی که تغییر و تحول را سخت دور از انتظار می نمود. به طوری که برخی علت پیروزی انقلاب اسلامی را رهبری پیامبر گونه امام خمینی می دانند. لذا به نظر می رسد کیفیت خود شکوفایی ایشان کفه ی اراده گرایی را سنگین تر می کند . و محقق را وادار می کند از میان نظریات ساختار– کارگزار اراده گرایی رابرای تبین وقوع انقلاب اسلامی به واقعیت نزدیک تر ببیند. واکاوی زندگی جیمی کارتر نیز حاکی از آن است که ایشان نیز سلسله مراتب نیاز های مازلو را با موفقیت ارضاء نموده و منجر به ظهور ویژگی های افراد خود شکوفا در ایشان گردد. خود شکوفایی در کارتر با صبغه و رنگ حقوق بشر اومانیستی که در دوران تصدی ریاست جمهوری و بعد از ان خود را نمایان ساخت. در برخی رویداد ها ، در رفتار سیاسی و نگرش ایشان عدم انطباق هایی مطرح گردید که به نظر می رسد در خصوص ایشان این ساختار های سیاسی بوده است که توانسته اراده ی ایشان را مهار نماید . نظریات ساختار گرای ساختار کارگزار را برجسته کند. و آن ها منشا تحولات تلقی کند. به نظر می رسد بنیان های نظری در نگرش کارتر ظرفیت آن را نداشته که انگیزه و اراده ی کارتر را به گونه ای باز تولید کند که فشارهای محیطی و ساختاری را تاب بیاورد. و در جهت رسیدن به اهداف خود استوار بماند. نهایتا می توان اذعان نماییم کیفیت خود شکوفایی که تعیین کننده ی نگرش فرد و به تبع آن خود نظارتی و شکل گیری اراده ی انسان است در مقابل تحول یا عدم تحول در ساختار ها می تواند کفه ی ترازوی قضاوت رانسبت به کارگزار سنگین تر نماید و در این میان نقش تربیت را تغییر و تحول سرنوشت انسانی را بار دیگر گوشزد نماید.
منابع فارسی:
آذربایجانی ،مسعود ودیگران(1390)روانشناسی اجتماعی با نگرشی بر منابع اسلامی، قم،پژوهشگاه حوزه ودانشگاه
برزگر، ابراهیم )1388( روانشناسی سیاسی،تهران ،انتشارات سمت
حقیقت ،سیدصادق(1391)روش شناسی در علوم سیاسی، قم ،انتشارات مفید
برام، سایروس(1357) "انقلاب اسلامی ایران ومبانی رهبری امام خمینی(ره) ترجمه: پ شیرازی "تهران،بی نا
حسین ملانوری(1382)"هویت فکری انقلاب اسلامی" ،مجله مبلغان،بهمن واسفند ، شماره 50
بخشایش،علیرضا(1391)"بررسي تطبيقي نمودهاي خودشکوفايي در قرآن و روان شناسي" مجله الهيات تطبيقي، شماره 8
انصاری،حمید(1376)حدیث بیداری،چ5، موسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی(ره)، تهران
خمینی،روح الله(1371)صحیفه امام،ج21،تهران،موسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی
قادری ،سیدعلی (۱۳۷۹) خمینی روحالله: زندگینامه امام خمینی براساس اسناد و خاطرات و خیال، ج1 (چ2، تهران،موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی
کارتر، جیمی (1975) چرا بهترین کوششمان را نکنیم ترجمه: منوچهر وارسته ،تهران ،انتشارات برود من
مجلهی ندا(۱۳۶۹) مصاحبه با خواهر رضاعی خمینی، صفحهی ۱۴۰
آيت الله عبد الله جوادي آملي(1382) ،كنگره انديشه هاي اخلاقي- عرفاني امام خميني (ره)
ستوده ،امیررضا (گردآورنده)(1373) پابه پای آفتاب،ج1،تهران ، انتشارات پنجره
وجدانی،مصطفی(1376)سرگذشتهاي ويژه از زندگی امام خمینی(ره)، ج2 ،تهران ،انتشارات پیام آزادی
شفیعی، عباس (1384)استراتژی رهبری امام خمینی(س)؛تهران موسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی
هامیلتون ،جوردن(1362)بحران، ترجمه: محمد مشرقی، تهران ،انتشارات هفته
شولتز، دوان(1384) نظریههای شخصیت،ترجمه: یوسف کریمی و همکاران، تهران، نشر ارسباران،
موسسه عروج (1383)برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج3، قم
رجائی، غلامعلی (1385) برداشتهایی از سیره امام خمینی(ره)، ویژگیهای فردی، ، ج2،تهران ،موسسه چاپ ونشر عروج
دیوید مارش وجری استوکر(1387)روش ونظریه در علوم سیاسی ،ترجمه امیر محمد حاجی یوسفی،پژوهشکده مطالعات راهبردی،تهران
منابع انگلیسی:
Ribuffo,Leo P, (1997). "'Malaise' revisited: Jimmy Carter and the crisis of confidence". In John Patrick
Diggins (ed). The Liberal Persuasion: Arthur Schlesinger, Jr. and the Challenge of the American Past. Princeton: Princeton University Press. pp. 164–185. ISBN 0-691-04829-0.
Petri, L. Herbert(1962) Motivation, Theory, Research, and Applications (Towson State University, Baltimore, Maryland) ,pp80_88
Peter Bourne(1997), Jimmy Carter: a comprehensive biography from Plains to post presidency, Charles Scribner's Sons,
Steven F. Hayward,(2004),The Real Jimmy Carter, (ISBN 978-0895260901;Regnery)
De Gregorio,William.A.( 2009) The Complete Book of U.S. Presidents. 7th ed. Fort Lee: Barricade Books,
منابع الکترونیک:
http://www. Jimmy Carter Biography.htm Revised 3/13/2014 by Steven H. Hochman
-http://presidentialham.com/u-s-presidents/jimmy-carter-with-ham/
سید علی خامنه ای ،(1369.3.2) نک :
-http://www.chashmeh.ir/posts/view/1702 / (تقوای_قلبی_امام(ره)
Psychology of Personality and Problem Structure – agency
(Case study:amam Khomeini and Carter)
Abstract
This paper uses the theory of Maslow's self-actualization, the impact upon The Character evolution to structure and agency, comparing the figures during the Islamic Revolution Imam Khomeini and Carter is placed into a sample case studies. Imam Khomeini's self-actualization has a divine nature and attitude of the character and role of the Imam as the leader and funder of the Islamic Revolution in issue of structure and agency can be explained by the theory of voluntarism. Jimmy Carter, in contrast to the Imam of the unfolding of a humanist approach to human rights and also his foreign policy relations with the Islamic Revolution in explaining the theory of structuralism.
Keywords: self-actualization, structure, agency, Personality
1- این مقاله بخشی از پایان نامه کارشناسی ارشد سید موسی موسوی با عنوان (تحلیل روان شناختی انقلاب اسلامی با تاکید بر رهبران؛(امام خمینی(ره) وکارتر) می باشد.
2- دانشیار گروه علوم سیاسی وعضو هیأت علمی دانشگاه مفیدss.haghighat@gmail.com
3- استادیار گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه ودانشگاه MSalarifar@rihu.ac.ir
4- کارشناسی ارشد علوم سیاسی (نویسنده مسئول)09183440244 s.m.mosavi9090@gmail.com
[7] -Structure - Agency