نهضت ملی ایران در پرتو حق تعیین سرنوشت
راهنما |
مشاور |
دانشجو |
دانشگاه |
تاریخ دفاع |
شفیعی |
|
خراطی |
حقب مفید |
92/8/4 |
چکیده:
نهضت ملی که بعد از دهه ی بیست در ایران شکل گرفت با مسئله ی ملی کردن صنعت نفت نمود و عینیت یافت، اما در کنار آن توسعه ی سیاسی را نیز در حوزه داخلی ایران به همراه داشت. بدین معنا که جریان ملی شدن صنعت نفت در ایران به همان مقیاس که در نوع و برهه ی زمانی خود یک تحرک کم نظیر در روابط حاکم بر نظام بین الملل به شمار می آید، واجد یک مشخصه داخلی نیز می باشد. جنبش مردمی که در پی حمایت از ملی شدن صنعت نفت برآمد غیر از اهمیت ضد استعماری و استقلال خواهی که در ذات خود دارد، به نوعی نماد روند دموکراتیزه شدن ایران نیز می باشد. اهداف و اقداماتی که تحت لوای این رویداد رخ نمودند، همچون تکیه بر مطبوعات و احزاب آزاد، انتخابات سالم و قانون گرایی(تمایز بین اصل سلطنت و حکومت برای شاه)، تشکیل بنیاد های دموکراتیک همگی نشانه هایی از اصول عینیت یافته مبنی بر روند رو به رشد نظام مردم سالار در ایران معاصر هستند. نهضت ملیِ دهه ی بیست، نشات گرفته از اصلی است که به عنوان یکی از بنیادی ترین حقوق مورد شناسایی شده در نظام بین الملل حقوق بشر می باشد. حق تعیین سرنوشت که همواره در کنار مفاهیمی همچون حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش، استقلال و مطالبه ی هویت مستقل، خود مختاری و خودآیینی فردی یا جمعی بکاربرده می شود را بایستی ابتدایی و اساسی ترین حق بعد از حق حیات دانست که در پی تضمین ارزش آزادی و اختیار انسانی است. پس این گونه می توان گفت که نهضت ملی ایران در دهه بیست که رهبری آن برعهده ی مصدق بود با تاثیر پذیری از اصل حق تعیین سرنوشت ملتها، در مسئله ی نفت برای کوتاه کردن دست شرکت بریتانیایی، بحث حاکمیت مردم بر منابع ملی را با استناد به حقِ بر ملی کردن صنایع و منابع که خود برخواسته از حق استقلال خواهی و خودمختاری دولت ها هستند را مطرح ساخت؛ این درحالی است که این حقوق نشات گرفته ازجلوه ی بیرونی اصل حق تعیین سرنوشت ملتها می باشند. از سوی دیگر، این نهضت اصلاحات سیاسی و احیای آرمان های مشروطه را در راس اصول دولت خود قرار داد بصورتی که می توان دولت مصدق را یکی از مردم سالارترین دولتهایی دانست در تاریخ ایران تجلی یافته است. کوتاه سخن آنکه نهضت ملی ایران در دهه بیست از یکسو در مسئله نفت با استناد به حق استقلال و خودمختاری ملل و از سوی دیگر بحث دموکراسی خواهی را مطرح ساخت که هر کدام از این حقوق برخواسته از جنبه های درونی و بیرونی اصل حق تعیین سرنوشت ملتها می باشد.