دین و دولت در اندیشه صدر
راهنما |
مشاور |
دانشجو |
دانشگاه |
تاریخ دفاع |
فیرحی |
میرموسوی |
خان بابا |
مفید |
91/3/23 |
چکیده:
بررسی تعامل میان دین و دولت پیشینه تاریخی در فرهنگ اسلام و جهان دارد و این مسئله در ایران اسلامی که نظامی مبتنی بر دین است، با توجه به رویکرد حاکم بر اندیشه جهان امروز، یعنی دخالت نداشتن دین در عرصه سیاست، پرسشهایی در اذهان برانگیخته است. از این روی توجه دوباره به رابطه دین و دولت، به ویژه از نگاه یکی از رهبران دینی، ضروری به نظر میرسد. علامه شهيد سيد محمد باقر صدر بر مبناي باور به خدا گرایی، توحيد و عدالت و سه اصل حاكميت مطلقة خدا بر جهان، سنتهای حاكم بر نظام هستي و آزادي و اختيار انسان، توانست با گذر از راهی که به وسیله فقهای سلف صالح طی شده بود، اصول و مبانی کلام و فقه سیاسی را با دانش سیاسی روز پیوند منطقی بزند. این پیوند که از روش اجتهادی با توجه به شرایط و مقتضیات زمانی حاصل شده است، گستره دین را نه تنها در اصول نظری سیاست جریان داد؛ بلکه در عرصه تعلیمات سیاسی و شکلگیری نهاد سیاسی نیز تعمیم داده است. در حقیقت شهید صدر تحولی شگرف در تبیین و تفسیر مباحث نظام سیاسی شیعی ایجاد کرد و حضور حداکثری دین را در همه زوایای زندگی سیاسی، قانونمند و روشمند کرد. از نگرش شهید صدر به دین و ارتباط آن با انسان و اجتماع و همچنین جایگاه دولت به عنوان مجری فرامین دینی و الهی، به این رهیافت میرسیم که دین و دین گرایی در حیات بشری، در خلأ فردی و در انزوای کامل از محیط اجتماعی پدید نیامده است؛ بلکه دین تنها در جامعه تجلی مییابد و مبتنی بر رابطه تأثیر و تأثر است؛ و ارتباط آنها بر نوعی نیاز و تدارک متقابل استوار است. دین به این اعتبار، برای جامعه حکم سیمانی را دارد که اجزای متفرق آن را بهم پیوند میزند و متقابلاً جامعه نیز برای دین به منزله مهبط نزول و قالب ظهور است. لازم و ملزوم بودن نسبت دین و جامعه نوعی التزام و حمایت متبادل را باعث میگردد؛ از همین نقطه است که نسبت دین و اجتماع به رابطه دین و سیاست بدل میگردد. که در دولت اسلامی تجلی میشود. از این روی شهید صدر در کنار خلافت انسان، به شریعت و دین اسلام نیز توجه کرده است. بدین معنا که بشر گر چه جانشین خداوند در زمین است، اما این اجازه را ندارد که جدا از راهنما و هدایت الهی به هوا و هوس و طبق اجتهاد خود حکومت کند، بنابراین فلسفه وجودی پیامبران و ولی امر این است که جانشینی را از انحراف باز دارند و آن را در مسیر درست قرار نمایند. از نگاه وی وجود پیامبران و اوصیای آنان و سپس مرجعیت شیعه، بیانگر دخالت خداوند در امر جانشینی است که شهید صدر با طرح احکام ثابت و متغیر و قلمرو فراغ، نسبت دین و دولت را مشخص کرده است و محدوده اختیارات دولت را در وضع قانون و ایجاد احکام حکومتی بیان کرده است. این پژوهش میکوشد، تا بر اساس روشهایی که تأثیر زمینه های سیاسی و اجتماعی در شکل گیری اندیشه را صائب میدانند، با باز شناسی ماهیت دین و دولت، این دو مقوله را از نگاه شهید صدر نسبت سنجی نماید.