پایان نامه های ارشد

نقد و بررسي نظريه انحطاط طباطبايي

راهنما

مشاور

دانشجو

دانشگاه

تاریخ دفاع

 میرموسوی

 حسینی زاده

 باقری

 مفید

 88/2/28

چکیده:

در ميانِ تئوري‌هايي كه پيرامونِ عقب‌ـ‌ماندگيِ ايران، عللي دروني يا بيروني را مطرح نموده‌اند، نظريّه‌يِ انحطاطِ  جوادِ طباطبايي كه بر مبنايِ نگاهي درون‌ـ‌گرايانه و خود‌ـ‌نگرانه نضج يافته، برجسته مي‌نمايد. طباطبايي با تبيينِ نسبتِ دوگانه‌هايِ «سنّت وتجدّد»، «عقل و شرع»، «عمل و نظر» و «امكان و امتناعِ انديشه» و مقايسه‌يِ اين نسبت‌ها در ايران و غرب، برهم خوردن تعادلِ نسبت‌هايِ مذكور در دوره‌اي از تاريخ را عاملِ زوالِ انديشه و انحطاطِ عمليِ ايران ارزيابي مي‌نمايد. اين مفاهيم در كنارِ روشي كه طباطبايي آن را تحليلِ گفتار مي‌خواند، بنيادِ نظرِيّه‌يِ انحطاط را تشكيل مي‌دهند. طباطبايي با بررسيِ جريانِ انديشه‌يِ سياسي كه به زعمِ وي سه شاخه‌يِ «فلسفه‌يِ سياسي»، «سياست‌ـ‌نامه‌ـ‌نويسي» و «شريعت‌ـ‌نامه‌ـ‌نويسي» را شامل مي‌گردد، ويژگي‌هايي را در تاريخِ ايران كشف مي‌نمايد كه منجر به تفكيكِ تاريخِ ايران به ادوارِ متفاوت از جانبِ وي مي‌گردد. بدين ترتيب، طباطبايي تاريخِ ايران را به دو دورانِ قديم و جديد تفكيك مي‌نمايد كه دورانِ قديم شاملِ عصرِ باستان و دورانِ اسلامي است و دورانِ جديد نيز عصرِ گذار، مكتبِ تبريز و عصرِ مشروطه را در بر مي‌گيرد. به عقيده‌يِ وي تا قبل از دورانِ گذار، تعادل ميانِ تماميِ اجزاءِ متفاوتِ فرهنگي، تحتِ پارادايمِ خردگرايي برقرار بوده است امّا با آغازِ دوره‌يِ گذار، عقل ذيلِ شرع قرار مي‌گيرد و افولِ عقلانيت، ايران را به سراشيبِ انحطاط سوق مي‌دهد. به زعمِ طباطبايي، در دوره‌يِ گذار، هر سه شاخه‌يِ جريانِ انديشه‌يِ سياسي، به سبب شكل‌ـ‌گيريِ امتناعِ انديشه در بسترِ فنايِ خردورزي، زوال يافته و از اين مسير، سنّت در ايران دچارِ تصلّب مي‌گردد؛ از سويِ ديگر تاريخ‌ـ‌نويسي نيز در فقدانِ عقلانيت، زوال يافته و باعث مي‌گردد دورانِ جديدِ تاريخِ ايران يكسره متفاوت از اعصارِ پيشينِ خود باشد. بدين سان، طباطبايي مدّعايِ خود را توسّطِ ارائه‌يِ شواهدِ تاريخي اثبات نموده و در راستايِ برون‌ـ‌رفت از وضعيتِ انحطاط، راه‌ـ‌كارهايي را پيش‌ـ‌بيني مي‌نمايد. از ديدگاهِ وي از سويي مي‌بايست تاريخ‌‌ با نگاهي فلسفي و خردورزانه بازنويسي شود و از سويِ ديگر، قديم و جديد به جدال بپردازند چرا كه از نظرِ طباطبايي تجدّد از مسيرِ نقدِ سنّت حاصل مي‌گردد.امّا نظريّه‌يِ انحطاطِ طباطبايي، نقدِ برخي انديشمندان را به دنبال داشته است. از سويي، برخي، نفْسِ تفكّرِ خود‌ـ‌نگرانه را روي‌ـ‌كردي غربي عنوان كرده‌اند و برخي ديگر، مبحثِ زوالِ انديشه‌يِ سياسي را ساخته‌يِ ذهنِ وي دانسته‌اند. تجدّدِ بومي، امتناعِ انديشه و شاخه‌هايِ انديشه‌يِ سياسي ديگر مواردي است كه با انتقاداتي مواجه شده‌اند.

2573 مرتبه بازدید
در حال ارسال...