عقلانیت سیاسی در ج ا ا
راهنما |
مشاور |
دانشجو |
دانشگاه |
تاریخ دفاع |
حقیقت |
فیرحی |
نوروزی |
مفید |
90/12/24 |
چکیده:
شناخت عقلانیت جوامع یکی از مهمترین تلاش ها در جهت درک انسان ها بعنوان کنشگران عقلانیت می باشد.و این شناخت وابسته است به منظری که از آن به تولید و بازتولید عقلانیت مشاهده می شود. یکی از روش هایی که می تواند در بررسی عقلانیت جامع انسانی مورد توجه قرار گیرد، روش تبارشناسی میشل فوکو اندیشمند پست مدرن فرانسوی می باشد. تبارشناسی، تحولات تاریخی را بواسطه تعامل قدرت /دانش تحلیل کرده و برآیند این تعامل را در قالب گفتمان مورد بررسی قرار می دهد؛ به نظر وی عقلانیت نیز امری درون گفتمانی است. وی عقلانیت را معادل هنجار های می گیرد که از دانش ریشه گرفته و بواسطه قدرت بسط پیدا کرده اند. بعبارت دیگر انسان در قالب نظامی از هنجارها و ارزشها انضباط پیدا می کنند که ریشه در تصورات او از حقیقت و واقعیت دارد،این حقایق و و واقعیات از دانش تغذیه می کنند و بواسطه قدرت اِعمال می شوند، این نظام حقایق و واقعیات پذیرفته شده گفتمانی در جوامع است که به عقلانیت معنی می شود. بنابراین عقلانیت چیزی نیست، جز شبکه از هنجار ها که زندگی مردم را تحت سلطه یک گفتمان سامان می دهد و موجبات بازتولید قدرت را فراهم می کند. عقلانیت سیاسی یکی از ابعاد عقلانیت گفتمانی جوامع است، در هر جامعه ای عقلانیت سیاسی بیانگر چارچوبه سیال و غیر متمرکز هنجار ها و ارزش ها و کنش های سیاسی در قالب گفتمانهای متکثر است. به نظر می رسد این روش بتواند بُعدی جدید از شناخت عقلانیت سیاسی جامعه ایرانی را در مقابل چشمانمان بگشاید.
عقلانیت سیاسی جامعه ایرانی در سه دهه گذشته در قالب گفتمانی مورد فهم قرار می گیرد که تحت عنوان "گفتمان اسلام سیاسی" از آن نام برده می شود. گفتمان اسلام سیاسی اعتقاد دارد که اسلام دینی جامع الابعاد است که تمامی حوزه های زندگی بشر را تحت ارشادات خود به سر منزل سعادت دنیوی و اخروی خواهد رساند. این گفتمان یکی از اصول اساسی دین اسلام را "حکومت اسلامی" می داند. بنابر نظر ایدئولوگ این گفتمان، حکومت اصل اساسی رسالت پیامبر بوده،که احکام و آموزه های دیگر اسلام بواسطه تسلط آن قابل اجرا خواهند بود. نشانه دیگر این گفتمان، نهاد ولایت فقیه می باشد.اساس و محور این گفتمان بر حول این نهاد سامان می گیرد. یکی دیگر از اصول این گفتمان،اتحاد امت اسلامی در تحت لوای حکومت واحد اسلامی زیر نظر نماینده منصوب الهی و یا نمایندگان آنان(فقها) است.این گفتمان شاخص های ملی گرایانه از هویت جمعی را نمی پذیرد و اعتقاد دارد که تنها شاخص هویت جمعی مسلمین، شرط ایمان است. یکی دیگر از اضلاع این گفتمان که در این رساله مورد بررسی قرار می گیرد مفهوم نفت می باشد. این عنصر اگر چه جز شبکه نظری اسلام سیاسی نمی باشد ولی یکی از ابعاد شکل دهنده به عقلانیت سیاسی جامعه ایرانی محسوب می شود. نفت در تاریخ معاصر ایران عنصری است که ابعاد گسترده تری از یک کالای صرف داشته است.نفت تاثیراتی را بر روند قدرت در جامعه از خود بر جای گذاشته که بشدت عقلانیت اقتصادی جامعه ایرانی را در سده معاصر تحت تاثیر قرار داده است. اهمیت نفت از آنجا جلب توجه می کند که نفت در سده معاصر یک سرمایه عظیم، مطمئن و مستمر برای گفتمان های حاکم بوده است که اعتبارت لازم بمنظور اجرایی نمودن آرمان هایشان را تامین نموده است. نفت در گفتمان اسلام سیاسی و در قالب مکتب اقتصادی اسلام، بعنوان "انفال" تعبیر می شود که از اموال تحت اختیار ولی فقیه خواهد بود. اسلام سیاسی اعتقاد دارد، مکتب اقتصادی اسلام برنامه ای مترقی را برای اداره زندگی اقتصادی مردم ارائه می دهد، که علاوه اینکه رفاه عمومی مردم را در جامعه تامین می کند، همچنین موجبات سعادت اخروی انسان را نیز فراهم خواهد کرد.با توجه به مطالب مذکور، می توان به تبارشناسی عقلانیت سیاسی جمهوری اسلامی ایران در قالب سه ضلع تشیع، امت/ملت و نفت پرداخت. از آنجایی که بر اساس روش تبارشناسی، تبار هر یک از این سه عنصر باید از ابتدا پیدایش آن مفهوم در آن جامعه، مورد بررسی قرار گرفته و گسست های آن تبیین گردد، بنابراین باید از اکنون به گذشته رفت، تا تبار هر یک از مفاهیم را در قالب تعامل قدرت/دانش شناخته و گسست های آن را در قالب گفتمان های متعدد، مورد بررسی قرار می داد. فوکو از این کار بدنبال پرده برداشتن از ارزش ها،هنجار ها و عقلانیتی است که در قالب پیوستگی تاریخی معنای حقیقت را بخود گرفته اند. و حقیقت چیزی جز برآیند قدرت/دانش نیست. برای تبار شناس "مسائل روز" مهم است، زیرا احساس می کند آنچه امروز وجهی از حقیقت را به خود گرفته، بخشی از توجیه اش را از گذشته اش می گیرد.