گفتمان اعتدال
روزنامه شرق، 18/4/92
1- تعریف: فارغ از این مطلب که ریشه اعتدال «عَدل» (به معنای «وضع الشیء فی موضعه») یا «عِدل» (توازن) باشد،«گفتمان اعتدال» گفتمان محتمل- ممکنی بود که با پیروزی (غیرمنتظره) دکتر حسن روحانی در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری در ایران اسلامی مسلط شد؛ و با ارشادات آیتالله هاشمی رفسنجانی در صدد است به دور از افراط و تفریط و با تکیه به تخصص و عقلگرایی، منافع ملی ج.ا.ا. را در دو سطح داخلی و خارجی ارتقا بخشد. دال مرکزی این گفتمان خود دال «اعتدال» است؛ همان گونه که دال مرکزی گفتمان اصلاحات دموکراتیزاسیون (و اصلاحات سیاسی) بود. در گفتمان اصلاحات، توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تقدم داشت. گفتمان اعتدال، بر اساس تعریف، فراتر از دو گفتمان اصولگرایی و اصلاحطلبی است؛ و سعی میکند از ظرفیتهای بالقوه آنها، و حتی از دیگر گفتمانها مثل اسلام سنتی، استفاده نماید. در عین حال، این گفتمان جدید و مستقل است؛ و شکل ترکیبی (ناسازوار) ندارد. هرچند گفتمان اعتدال از نشانههای گفتمانهای دیگر، بالاخص گفتمان اصلاحطلبی، تغذیه کرده، اما در گسست با دیگر گفتمانهای موجود شکل گرفت.[1] در واقع، اصلاحطلبی به عنوان گفتمانی عام همواره وجود داشته و وجود خواهد داشت، اما گفتمان اصلاحات (به شکل مشخص در سالهای 1376-1384) در بازه زمانی خاص وجود داشته است. مهمترین چالش گفتمان اعتدال آن است که به کلیگویی در نظر، و مصلحتتراشی و کنار گذاشتن الزامات و برنامههای مشخص در عمل گرفتار شود. چون گفتمان اعتدال دارای مبانی نظری منقح، و دارای مرزبندی از پیش تعیین شدهای نیست، چه بسا در عمل به سمت یکی از دو گفتمانهای اصلاحطلبی یا اصولگرایی سوق پیدا کند و از استلزامات گفتمانی خود خارج شود.
2- تبار «اعتدال» در متون دینی: اسلام دین اعتدال است؛ و در فرهنگ قرآنی میتوان این اصطلاح را در واژگانی همچون «امت وسط» (امة وسطاً، منهم امة مقتصده)، «قصد» (واقصد فی مشیک) و «دین حنیف» تبارشناسی نمود. در فرهنگ روایی، اعتدال حکم عقل و در مقابل افراط و تفریط معرفی شده است: «الجاهل اما مفرط او مفرّط». بر اساس روایات، کسي که ميانه روي ورزيد در تنگنا نميافتد (ما عال مَن اقتصد). علي(ع) سیره پيامبر اسلام(ص) را میانهروی میداند: «سيرته القصد...» (نهجالبلاغه، خطبه94). برعکس، معاويه با تندروی از راه اعتدال خارج شد (و عدلت بهم عن القصد، نامه 32). به طور کلی میتوان گفت کسي که ميانهروي را ترک کند به انحراف و خيانت ميگرايد (من ترک القصد جار). تفاوت فرهنگ اسلامی با فرهنگ یونانی این است که اعتدال ضرورتاً نقطه مقابل افراط و تفریط، به عنوان دو امر مذموم، نیست. به طور مثال، مقصود از «امة مقتصده» اصحاب یمین هستند که بالاتر از ایشان «السابقون السابقون» قرار دارند.
3- تبار «اعتدال» در دانش کلاسیک: در دانش یونان باستان، اعتدال را میتوان در طب بقراط و فلسفه اخلاق و فلسفه سیاسی افلاطون تبارشناسی کرد. او برای چهار قوه، فضایل چهارگانه عدالت، حکمت، عفت و شجاعت را معرفی میکند؛ که خود عدالت مافوق سه فضیلت دیگر قرار میگیرد.
4- نسبت «اعتدال» با علوم اجتماعی و علوم انسانی: اعتدال ترجمه واژه moderation است؛ و با تأکید بر حفظ حدود عقلانی، در مقابل افراطگرایی (extremism)، تمامیتخواهی، اقتدارگرایی، رادیکالیسم و خشونتگرایی قرار میگیرد. از اینجاست که گفتمان اعتدال در گسست با مکاتب اقتدارگرا، تودهگرا (پوپولیستی)، افراطگرا، رادیکال و خشونتگرا، و در پیوست با مکاتب اندیشهای مبتنی بر ارکانی همچون عقلگرایی و مردمسالاری (دموکراسی) قرار میگیرد. به نظر نمیرسد گفتمان اعتدال ضرورتاً در قالب یکی از مکاتب فکری جای گیرد.
5- ویژگیهای «گفتمان اعتدال»: گفتمان اعتدال که در سال 1392 با ریاست جمهوری دکتر روحانی در ایران مسلط شد، به احتمال زیاد، دارای ویژگیهای زیر است:
- تکیه بر مبانی دینی (و لزوم مرزبندی با گفتمانهای سکولار و غیردینی)،
- حرکت در چارچوب قانون اساسی ج.ا.ا. (و اصل ولایت فقیه)،
- تأکید بر خرد جمعی، عقلگرایی، شایستهسالاری و تخصصگرایی (به ویژه در اقتصاد و سیاست)،
- گردش نخبگان،
- خواست اکثریت، و مرزبندی با تودهگرایی (پوپولیسم)،
- تقدم و اولویت توسعه اقتصادی بر توسعه سیاسی،
- پرهیز از فرهنگ حذف (و خودی و غیرخودی)، و ضرورت به کارگیری همه ایرانیان از همه جناحها،
- سعی در تبدیل کردن معاند به مخالف، مخالف به بیطرف، و بیطرف به موافق در سیاست داخلی و خارجی،
- پرهیز از سیاسی و امنیتی کردن مباحث علمی و تخصصی،
- مردم سالاری (دینی) و پرهیز از اقتدارگرایی،
- دوری از افراط و تفریط،
- پرهیز از خشونت و رادیکالیسم،
- تأکید بر ارتقای منافع ملی (با در نظر گرفتن قدر متیقن مسئولیتهای فراملی[2])،
- تکیه بر دیپلماسی فعال، و پرهیز از دشمنتراشی در سیاست خارجی،
- تعامل مثبت با سازمانهای بینالمللی و کشورهای منطقه (نه تعارض و نه وادادگی).
[1] . این ایده را مدیون همکاران عزیزم، بالاخص دکتر سیدعلی میرموسوی، هستم.
[2] . مقصود از «قدر متیقن مسئولیتهای فراملی» کمکهای فوری و ضروری است که دولت اسلامی «در هر صورت» مکلف است آنها را انجام دهد (ر.ک: سید صادق حقیقت، مسؤولیتهای فراملی در سیاست خارجی دولت اسلامی، تهران، مرکز تحقیقات استراتژیک، 1376).