مردم سالاری دینی
در اين جلسه دكتر سيد صادق حقيقت به موضوع «در باب سنت سنجي دين و دموكراسي» پرداخت و گفت: قرين شدن دو واژه مردم سالاري و دين اولين سؤالي را كه به ذهن متبادر مي سازد، امكان تحقق آن است. مخالفان امكان آن، عمدتاً به اين مسأله استناد مي كنند كه در مردم سالاري، مردم مي توانند ايده خود را بدون هيچ گونه پيش شرطي يا محدوديت ديگري به قانون تبديل نمايند، در حالي كه دين بر پيش فرض هاي ثابت و لايتغيري تكيه مي زند كه مردم نمي توانند جملگي آنها را واژگون كنند. طرفداران امكان جمع دين و دموكراسي، معنايي وسيع تر از مفهوم فوق براي دموكراسي در نظر مي گيرند. برخي دموكراسي را تنها يك روش مي دانند و جمع شدن آن را با ليبراليسم، امري تاريخي و نه ضرورتاً منطقي قلمداد مي كنند. پس همانگونه كه در غرب، دموكراسي در بستر ليبراليسم رشد كرد، مي تواند در كشورهاي اسلامي با آموزه هاي ديني شكلي نو به خود گيرد. اين مسأله از نظر معرفت شناسي اينگونه توجيه مي شود كه دموكراسي و هر ايده ديگري در غرب، خالي از پيش فرض نبوده و در واقع علم و دانش فارغ از ارزش، افسانه اي بيش نيست. اگر دموكراسي در غرب، پيش فرضهاي خاص خود را داشته، پس مي توان آن را با پيش فرضهاي ديگري همچون پيش فرضهاي تبيين شده در دين اسلام بازسازي كرد
وي در ادامه افزود: كساني كه به جمع دموكراسي و دين رأي مي دهند، به نوبه خود به چند گروه تقسيم مي شوند. نتيجه برخي فرضها چيزي جز دموكراسي صوري و يا شبه دموكراسي نخواهد بود. نظريه هاي مختلف در باب توزيع قدرت در انديشه سياسي اسلامي مثل نظريه هاي نصب، انتخاب، نظارت و وكالت نيز به كلي ميزان شاخصهاي دموكراسي را برنمي تابند. اكثر نظريه هاي جمع دين و دموكراسي از آسيب كژتابي مفاهيم، مصون نيستند.