صلابت حکومت و آزادي مخالفان در حکومت حضرت امير (ع)
روزگار، 30/5/90
ناسازه صلابت حکومت و آزادی مخالفان در حکومت حضرت امیر (ع) چطور با یکدیگر قابل جمع بود؟
اصطلاح ناسازه یا پارادکس به معنای تناقض منطقی نیست؛ بکله تناقضنماست و میتواند با یک تحلیل، رفع توهم شود. در خصوص سؤال فوق نیز ممکن است در بدو امر به نظر برسد که ثبات و صلابت حکومت با آزادی مخالفان قابل جمع نیست، اما با تحلیل این مسئله به نتیجه عکس خواهیم رسید؛ یعنی دقیقاً آزادی مخالفان است که به پایداری یک حکومت کمک میکند.
امام علی (ع) در موارد مختلفی به مخالفان سیاسی خود حق ابراز مخالفت داد. مخالفان ایشان را میتوان در سه گروه ناکثین (جنگ جمل)، قاسطین (جنگ صفین) و مارقین (جنگ نهروان) دسته بندی کرد. طلحه و زبیر و عایشه در جنگ جمل شکست خوردند؛ و اسرای این جنگ مورد عفو امام (ع) قرار گرفتند. اما متحجرترین افراد در گروه اخیر گرد آمده بودند؛ و در مقابل حضرت، علاوه بر جنگ روانی و سیاسی، سودای جنگ مسلحانه در سر میپروراندند. اما موضع امام (ع) در این خصوص چه بود؟ فرمودند تا خوارج دست به اسلحه نبردهاند، آزاد خواهند بود. معنای این موضع حکومتی این بود که در حکومت اسلامی امام معصوم، کسانی بودند که علناً با ایشان مخالفت میکردند و حتی برای قیام مسلحانه آماده میشدند، اما مادام که مبارزه مسلحانه نکردهاند، از آزادی کامل برخوردار هستند. روزی یکی از خوارج در مسجد، هنگامی که امام به سؤالی پاسخ گفتند، فریاد برآورد: «قاتله الله ما افقهه» (خدا او را بکشد، چقدر دانشمند است!). اصحاب خواستند به وی متعرض شوند،اما حضرت امیر گفتند او تنها به من ناسزا گفت.[1] خارجی دیگری به نام ابن الكواء آيهاى را به عنوان كنايه به على (ع) چند بار بلند خواند: «و لقد اوحى اليك و الى الذين من قبلك لئن اشركت ليحبطن عملك و لتكونن من الخاسرين».[2] امام هر بار که او این آیه را میخواند، ساکت میشدند و سپس نماز را ادامه میدادند. خوارج چون امام را کافر میدانستند، جدا از ایشان نماز میخواندند. امام، اما، با صبر و سعه صدر ميفرمود: «شما نزد ما سه حق داريد 1ـ مانع نماز خواندن شما در مسجد نميشويم 2ـ حقوقتان را از فيء (بيتالمال) قطع نميكنيم مادامي كه دستتان در دست ماست (و به توطئه عملي عليه حكومت نزدهايد) 3ـ تا شما جنگ را آغاز نكرديد، ما نبرد نميكنيم.[3] نهج البلاغه نیز مشحون از آموزههای آزادیخواهانه امام است: «پس مرا با خيرخواهي خالصانه و سالم از هرگونه شك و ترديد ياري كنيد»؛[4]«پس مرا با نصیحت یاری کنید».[5]
این گونه آزادیهای سیاسی در حکومتی که بر اساس «سیاست قدرت»[6] اداره میشود، شاید، چندان به صلاح نباشد و سبب از دست دادن قدرت، و نهایتاً نظام سیاسی، شود. در این دیدگاه قدرت- محور، مصلحت نظام چیزی نیست جز مصالح شخصی و حفظ قدرت سیاسی به هر قیمت. اما حکومت حضرت علی (ع) که حکومتی ارزش- محور بود، نمیخواست نظام سیاسی را به هر قیمتی نگاه دارد. پس، مصلحت نظام به معنای صحیح، همان گونه که امام خمینی (ره) اشاره دارند، جز مصلحت اسلام و نظام ارزش مدار نیست.
حکومتی که همچون حکومت به ظاهر ناپایدار امام علی (ع) بخواهد بر ارزشها پای فشرد، یکی از دو سرنوشت را خواهد داشت: یا با حاکمیت آزادی و عدالت امکان پا گرفتن حکومتی بر اساس ارزشهای دینی و اخلاقی فراهم میشود؛ و یا آن قدر موانع زیاد است که ادامه حاکمیت جز با نادیده گرفتن حقوق انسانها میسر نخواهد بود. در صورت نخست، همان گونه که در کشورهای مردمسالار شاهد هستیم، نه تنها آزادیهای سیاسی به تضعیف مشروعیت و حاکمیت منجر نخواهد شد، بلکه برعکس، ضامن بقای نظام خواهد بود. در صورت دوم است که امام (ع) نشان دادند که باید از قدرت چشمپوشی کرد؛ و حقوق انسانها را نباید به پای مصالح قدرت سیاسی ذبح نمود. از دیدگاه امام علی (ع)، نظام سیاسی برای برپاداشتن ارزشها تشکیل شده، و اگر بناست حتی به قیمت نادیده گرفتن آزادیها ادامه حیات دهد، نقض غرض خواهد شد.
[1] . روزی به حضرت امام خمینی عرض کردند فلانی مشکل دارد و شما را قبول ندارد. فرمودند قبول نداشته باشد؛ من که اصول دین نیستم!
[2] . زمر: 65.
[3] . لكم عندنا ثلاث خصال: لا نمنعكم مساجد الله ان تصلّوا فيها و لانمنعكم الفيء ما كانت ايديكم مع ايدينا و لانبدؤكم بحرب حتي تبدؤنا .
[4] . فاعينوني بمناصحة خليّةٍ من الغشّ سليمة من الريب ( خطبه 118).
[5] . «فعليكم بالتناصح في ذلك و حسن التعاون عليه».
[6]. Power politics