مصاحبه ها و یادداشتها

دانشگاه های حوزوی

با مجامع آکادمیک نباید برخورد سیاسی کرد

با مجامع آکادمیک نباید برخورد سیاسی کرد

همشهری ماه، ش 121 (تیرماه 93)

 

- بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد تاسیس مراکز علمی از قبیل دانشگاه امام صادق (ه)، دانشگاه مفید قم، باقرالعلوم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) و... بودیم. دانشگاه هایی که برخی از آنها توسط چهره های انقلابی همچون آیت الله مهدوی کنی و آیت الله موسوی اردبیلی تاسیس شدند. به عنوان اولین سوال لطفا بفرمایید هدف از تاسیس این دانشگاه ها در وهله اول چه بود و این دانشگاه ها قررا بود پاسخگوی چه نیازی باشند؟

اهمیت اولی که موسسات و دانشگاه هایی که شما به آنها اشاره کردید به این دلیل است که عمدتاً در قم حضورند و اگر یکی از آنها که دانشگاه امام صادق (ع) باشد در تهران است آن هم ویژگی های فرهنگ تشیع و قم را داراست. من قبلاً مصاحبه ای داشتم با این عنوان که «همه راه ها به قم ختم می شود» و معادل آن ضرب المثلی است که در غرب وجود که می گوید «همه راهها به رم ختم می شود». در ایران همه راه ها به قم ختم می شود! این امر دوعلت دارد. دلیل اول این است که اگر پایتخت سیاسی ایران تهران است، در مقابل پایتخت فرهنگی ایران قم می باشد؛ و دلیل دوم این است که قم پایتخت تشیع است. یعنی اگر حوزه های علمیه یک روز در نجف محوریت داشتند، در دوره حاج شیخ عبدالکریم حائری موسس حوزه علمیه قم به این شهر منتقل شد. بنابراین امروزه اگر بخواهیم پایگاه تشیع را معرفی کنیم، باید از قم نام ببریم؛ و حوزه های علمیه دیگر شهرها مانند نجف در رتبه های بعد قرار دارند. دانشگاه ها و موسساتی که شما اشاره فرمودید چون یا در قم هستند یا ارتباط خیلی نزدیک با قم دارند با فرهنگ اسلامی و فرهنگ تشیع پیوند خورده اند. برای شناختن اهداف این دانشگاه ها و موسسات هم می توان به ساختار آنها، و هم می توان به نیت موسس آنها رجوع کرد. این دو مکمل یکدیگر هستند. موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) با آیت الله مصباح یزدی، دانشگاه امام صادق (ع) با آیت الله مهدوی کنی، دانشگاه مفید با آیت الله موسوی اردبیلی، و دانشگاه باقرالعلوم با دفتر تبلیغات و افرادی که موثر در آن بودند شناخته می شوند. نکته مهم این است که هر کدام از این دانشگاه ها و موسسات بر اساس ساختار و نیت موسس شکل خاصی پیدا کردند. به عنوان نمونه، دانشگاه امام صادق (ع) آن طور که ما از بیرون نگاه می کنیم دو هدف عمده داشته: اول اهداف علمی که نزدیک کردن علوم اسلامی و علوم انسانی به هم بوده، و دوم کادرسازی برای جمهوری اسلامی. مجدداً به عنوان شخصی که از بیرون به دانشگاه امام صادق (ع) نگاه می کند برداشت من این است که این دانشگاه در کادرسازی موفق تر از اهداف علمی بوده است. یعنی در هر دو بُعد موفقیت هایی داشته، ولی در کادرسازی شاخص بوده و توانسته سفرا، رایزن ها، اساتید دانشگاه و مسئولان زیادی در این چند سال تربیت کند. همین طور، در خصوص دانشگاه باقرالعلوم (ع) که وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی است، باید توجه داشته باشیم که بخش های داخلی دفتر تبلیغات گسترش پیدا کرد و تبدیل شد به موسسه باقرالعلوم (ع) و سپس دانشگاه باقرالعلوم شد. بنابراین، در تحلیل این دانشگاه ها به سابقه آنها هم باید توجه کرد. آن چیزی که در دفتر تبلیغات شاخص است کمک به نظام جمهوری اسلامی و فعالیت در ساختار جمهوری اسلامی است. دانشگاه باقرالعلوم را هم باید در این راستا تفسیر کرد. موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) با توجه به برداشت خاص آیت الله مصباح از نظریه «نصب» در نظریه های ولایت فقیه شکل ویژه ای پیدا کرده است. ویژگی دیگری که این موسسه را از دیگر دانشگاه ها و موسسات متمایز می کند ورود آیت الله مصباح به مسائل سیاسی و جانبداری از قرائت خاصی از اصولگرایی است. این موسسه در راستای اهداف موسس آن که آیت الله مصباح یزدی است گام بر می دارد. باز به عنوان شخصی که از بیرون به این موسسه نگاه می کند، احساس می شود که این اهداف هم سیاسی است، و هم علمی، هرچند به شکل صریح موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) را نتوان یک نهاد سیاسی نامید. اگر بخواهیم به گذشته این موسسه نگاه کنیم می توانیم بگوییم که قبلاً در قالب موسسه «در راه حق» موسسه کوچکی بود و گسترش پیدا کرد و در شکل جدید در قالب موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) شکل گرفت؛ و با کسب بودجه میلیاردی گسترش علیحده پیدا کرد. همینطور دانشگاه مفید که موسس آن آیت الله موسوی اردبیلی هستند به عنوان یک دانشگاه نواندیش و دانشگاهی که نسبت سنجی علوم انسانی و علوم اسلامی را مدنظر خودش قرار داده تاسیس شده، و در طول 25 سال خدمات زیادی به فرهنگ تشیع و جمهوری اسلامی کرده است.

-شما به مسئله کادرسازی و موفقیت دانشگاه امام صادق (ع) در این زمینه اشاره کردید. سوال من این است که چرا دانشگاه های مفید و یا باقرالعلوم نتوانستند در این زمینه موفق عمل کنند؟ و این موفقیت چرا مختص به دانشگاه امام صادق (ع) بوده است؟

اگر دانشگاه امام صادق (ع) را با دانشگاه های مفید، باقرالعلوم و یا موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) مقایسه کنیم باید بگوییم که دانشگاه امام صادق(ع) موفقیت بیشتری نسبت به رقبای خود در کادرسازی داشت.

-یعنی شما معتقدید که دانشگاه های مفید و باقرالعلوم هم به دنبال کادرسازی بودند امام موفق نشدند؟

شاید جزء اهداف آنها نبوده، و شاید هم موفق نشدند؛ ولی نکته مهم این است که موسس دانشگاه امام صادق (ع) ذهن تشکیلاتی داشته است؛ و اهداف مشخصی که از تاسیس این مرکز علمی وجود داشته شامل راهبردهای علمی و کادرسازی سیاسی بوده است. اما دانشگاه مفید اساساً به دنبال کادرسازی نبوده، و یا اینکه به دلیل تشکیلاتی نبودن ذهن مؤسس محترم آن به این هدف نائل نشده است. موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) شکل دیگری دارد. چون همان طور که عرض کردم، آیت الله مصباح یزدی قرائت خاصی از ولایت فقیه دارد و چون قرائت خاصی از رادیکالیسم و تفکر محافظه کارانه ارائه کرده، این موسسه به عنوان پشتوانه این گونه اهداف علمی و شاید سیاسی قرار گرفته است. نشانه آن هم این است که در زمان خاصی مثلاً حدود سال های 1385 به بعد که این موسسه نقش پشتوانه تفکر خاصی از رادیکالیسم را ایفا کرد، افرادی از این دانشگاه حذف شدند، و در مقطعی با گفتمان موعودگرایی سیاسی پیوند خورد. بنابراین موسسه امام خمینی (ره) یک ویژگی خاصی در این بین دارد که حمایت تئوریک و کادرسازی برای قرائت خاصی از اصولگرایی است. اما دانشگاه مفید برعکس موسسه امام خمینی (ره) هیچ گاه داعیه داشتن خط مشی سیاسی خاص و یا حتی تفکر خاصی را نداشته است. اگر دانشگاه مفید امروزه بخواهد به یک عنوان شناخته شود، به نظر  من با عنوان «نواندیشی دینی» شناخته می شود. اما نکته مهم این است که دانشگاه مفید برای نواندیشی دینی و حذف کسانی که به این گفتمان اعتقاد ندارند تشکیل نشده، بلکه یک دانشگاهی بوده که به شکل مردم سالارانه کسانی را در بین خود جذب کرده و معدل اندیشه اساتید دانشگاه مفید نواندیشی دینی است. کسانی که با این دانشگاه از نزدیک آشنایی دارند، می توانند تأیید کنند که اندیشه های راست فکری و سیاسی در همه سطوح نیز مشاهده می شود، و ضرورتاً کسی در صدد حذف مخالفان نواندیشی دینی یا فکر خاصی نمی باشد. نواندیشی دینی مخالف اندیشه های سکولاریستی است. بنابراین دانشگاه مفید اگر با یک ویژگی بخواهد شناخته شود آن ویژگی نواندیشی دین و مخالفت با سکولاریسم است.

- آیت الله موسوی اردبیلی موسس دانشگاه مفید قم از جمله نیروهای اصلاح طلب جامعه محسوب می شوند و از سوی دیگر رویه نواندیشی دینی که شمار به آن اشاره کردید که بر دانشگاه مفید حاکم است بیشتر مورد توجه اصلاح طلبان قرار دارد. از اینرو به نظر می رسد که بین دانشگاه مفید و جریان اصلاحات همپوشانی ها و تعاملات نزدیکی برقرار است. به نظر شما این نزدیکی چه تبعاتی می تواند به همراه داشته باشد؟

آن طور که بنده می فهمم دانشگاه مفید هیچ وابستگی و نزدیکی به جناح سیاسی خاصی ندارد. به این معنی که دانشگاه مفید اهداف آکادمیک و دانشگاهی دارد؛ و مهمترین هدف آن هدفی است که در بند اول اساسنامه آن با عنوان نزدیک کردن علوم اسلامی و علوم اسنانی تاسیس شد. اما فرمایش شما درست است که در مجموع می توان گفت که نواندیشی دینی که در بین اعضای هیات علمی دانشگاه وجود دارد، مجموعاً به اصلاح طلبان نزدیک تر است. البته، نکته مهم این است که دانشگاه مفید هیچگاه مأمن تئوریک و نظری اصلاح طلبان نبوده و هیچگاه اهداف سیاسی حتی اهداف اصلاح طلبان را مدنظر قرار نداده است؛ بلکه دانشگاه واقعی با اهداف اکادمیک و دور از تعلقات سیاسی محسوب می شود.

-مراکز فوق الذکر از آنجا که توسط چهره های سیاسی تاسیس شدند تا حدودی دارای وجهه سیاسی نیز می باشند. تا چه میزان وجهه سیاسی این مدارس بر عملکرد آنها تاثیرگذار بوده است و آیا می توان گفت وجه سیاسی آنها بر عملکرد آموزشی غلبه داشته است؟

حکم کلی راجع به این مراکز نمی توان صادر کرد. به طور مثال، اگر بخواهیم دانشگاه امام صادق (ع)، دانشگاه مفید و باقرالعلوم را در یک سو با موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در سوی دیگر مقایسه کنیم، می توانیم بگوییم که در سه دانشگاه نخست وجه سیاسی کمتر دیده می شود، هرچند تا اندازه ای وجود دارد؛ اما در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) اهداف سیاسی خودآگاه یا ناخوداگاه تاثیر زیادتری در عملکرد این موسسه دارد.

-دانشگاه مفید قم از آنجایی که توسط آیت الله موسوی اردبیلی بنیان گذاشته شده است و از آنجاایی که ایشان نیز از چهره های اصلاح طلب محسوب می شوند به نظر شما دیدگاه ها سیاسی و فقهی ایشان تا چه میزان بر عملکرد دانشگاه مفید تاثیر گذار بوده است؟

بدون شک، آیت الله موسوی اردبیلی یک فقیه و مرجع نواندیش محسوب می شوند. و بدون تردید، اهداف موسس محترم در شکل گیری و عملکرد این دانشگاه موثر بوده. همانطور که عرض کردم در بند اول اساسنامه دانشگاه مفید نزدیک کردن علوم اسلامی و علوم انسانی به عنوان مهمترین هدف دانشگاه شناخته شده است. بنابراین، به نظر می رسد که آن بَعد نواندیشانه موسس محترم که باعث نوعی خوشبینی نسبت به علوم انسانی جدید است موجب شده است که در بند اول اساسنامه با شکل نسبت سنجی علوم انسانی و علوم اسلامی خودش را نشان بدهد. همان طور که عرض کردم معدل هیات علمی دانشگاه مفبد نواندشی دینی است و با اندیشه موسس محترم آن سنخیت دارد.

-رابطه دانشگاه مفید با دولت ها به چه صورت بوده است و آیا کمکی از سوی دولت ها برای توسعه و رشد دانشگاه صورت گرفته است یا نه؟

با توجه به اینکه آقای سید محمد خاتمی عضو هیات امنای دانشگاه مفید بودند، و همینطور آیت الله هاشمی رفسنجانی، می توان حدس زد که نواندیشی دینی دانشگاه مفید با دوره اصلاحات سازگارتر از دوره موعودگرایی سیاسی (دوره عدالت محوری هشت سال بعد از اصلاحات) بود. اما در کمال تعجب، باید گفت که در دوره اصلاحات دانشگاه مفید به لحاظ کمی و کیفی گسترش چندانی پیدا نکرد؛ و بالعکس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) که از نظر اهداف با دولت اصلاحات همخوان نبود، اگر اشتباه نکنم مجور حدود 13 رشته دکتری را بدون داشتن شرایط لازم از دولت اصلاحات گرفت. در مقابل، دولت عدالت محور به شکل خاص به دانشگاه مفید بی مهری نشان داد و علی رغم اینکه دانشگاه مفید شرایط لازم را برای گسترش- به خصوص در دوره های دکتری- داشت، این دولت مانع از این امر شد. بدون شک، این مسائلی که من الان عرض می کنم به عنوان یک عضو هیات علمی است که مطرح می کنم و موضع رسمی مسئولان دانشگاه مفید نیست.

-دلیل عدم توجه دولت اصلاحات به دانشگاه مفید چه بود؟

عدم توجه نبود؛ صرف عدم گسترش مطرح است. دلیلش را هم نمی دانم. اگر دانشگاه مفید چندان در دوره اصلاحات توسعه پیدا نکرد، شاید به هر دو طرف باز گردد. یعنی هم به خود دانشگاه مفید و هم به خود دولت اصلاحات. اما اینکه چرا امتیاز زیادی به موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) داده شد شاید به این علت باشد که دولت متهم به جناح گرایی نشود و نشان بدهد که به مخالفان خود هم امتیازات لازم را داده.

-مهمترین نقظه ضعف مراکز علمی مانند دانشگاه مفید چیست؟

شاید بتوان گفت که مهمترین نقظه ضعف این دانشگاه ها چهار مسئله باشد. مسئله اول این است که علیرغم وجود اساسنامه و برنامه های راهبردی برای این دانشگاه ها و مراکز علمی کمتر شاهد وجود راهبرد عملی و برنامه های مشخص در مورد مسائل اموزشی و پژوهشی هستیم. به عنوان نمونه اگر دانشگاه مفید به همراه سایر موسسات و مراکز علمی به دنبال نزدیک کردن علوم انسانی و اسلامی هستند، باید پرسید که شاخصه این نزدیکی چیست؟ و آیا این همان اسلامی سازی علوم انسانی است؟ و اسلامی سازی دقیقاً به چه معنایی است و در یک برنامه کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت و استراتژیک چگونه می توان به این اهداف دسترسی پیدا کرد. امروزه علی رغم گذشتن 35 سال از عمر جمهوری اسلامی هنوز ما با سوال اسلامی سازی و ابهامات زیادی در این عرصه روبرو هستیم و مهمترین اهداف این دانشگاه ها و موسسات روی زمین مانده است. مسئله دوم برخورد سیاسی با مجامع آکادمیک است. همانطور که عرض کردم دانشگاه مفید به هیچ جناح سیاسی خاصی تعلق ندارد. اما در هشت سال دولت قبل با محدودیت های آکادمیک روبرو شد؛ چرا که نگاه آنها به دانشگاه مفید نگاه سیاسی بود. در حالی که هر دولتی که روی کار بیاید چه اصولگرا، چه اصلاح طلب و چه اعتدال گرا با مجامع آکادمیک نباید برخورد سیاسی کند. مسئله دیگر نبود ارتباط مطلوب بین دانشگاه ها است. اگر همین دانشگاه هایی که نام بردید با هم تعامل بیشتری با هم داشتند، شاید خیلی از توهمات بین آنها از بین می رفت. و مسئله آخر که می خواهم به آن اشاره کنم این است که بین این نوع دانشگاه ها و هر دولتی که بر سر کار است ارتباط عمیق و بر اساس محور منافع ملی باید برقرار باشد. پرهیز از مسائل سیاسی و جناحی در راس اهداف این دانشگاه ها و دولت باید باشد. زیرا آن چیزی که برای همه ما مهم است «منافع ملی جمهوری اسلامی» می باشد. 

4981 مرتبه بازدید
در حال ارسال...