مصاحبه ها و یادداشتها

کلام سیاسی زیدیه و اسماعیلیه

ویژگیهای کلام سیاسی عبارت است از: محوریت نصوص، تکثر روشی، فضیلت گرایی و بسترسازی برای فقه سیاسی. مهم‌ترين ويژگى روش‌شناختى كلام سياسى اسماعيلى را بايد در خصلت عقل‌گرايى، و نيز در عين حال باطنى‌گرايى آن، جست‌وجو كرد

روزنامه شرق، 25/11/89

طبق قديمى‌ترين تعريف کلام كه به فارابى بازمى‌گردد، «صناعتى است كه انسان به وسيله آن مى‌تواند به اثبات آرا و افعال معينى بپردازد كه واضع ملت ]شريعت اسلامی[ به آنها تصريح كرده است؛ و همچنين ديدگاههاى مخالف آرا و افعال يادشده را ابطال نمايد». به تعبیر شيخ مفيد نيز، «كلام دانشى است كه از طريق استدلال، برهان و جدل به طرد باطل مى‌پردازد». طبق تعریف قاضى عضدالدين ايجى، «علم كلام علمى است كه به واسطه آن انسان بر اثبات عقايد دينى بر پايه استدلال، توانا مى‌گردد». علم كلام، به تعبیر استاد مطهرى، «علمى است كه درباره اصول دين اسلام بحث مى‌كند؛ به اين نحو كه آنها را توضيح مى‌دهد؛ درباره آنها استدلال مى‌كند؛ و از آنها دفاع مى‌نمايد». در تعاريف مختلف علم كلام، به‌رغم اختلاف در تعبير، مى‌توان ويژگيهاى مشتركى را يافت: توجه به بُعد اعتقادى و ايمانى علم كلام، نقش تبیینی، و نقـش دفاعى ـ جدلى آن. کلام، برخلاف فلسفه، خود را مقید به اثبات گزاره‌های دینی می‌داند. فلسفه به روش واحد (روش عقلی) مقید است؛ و کلام به هدف خاص (دفاع از دین). به همین جهت، می‌توان گفت فلسفه تک‌روشی و کلام چندروشی (عقلی، نقلی، شهودی و حتی تجربی) است.

كلام سياسى گونه‌اى از علم كلام تلقی می‌شود؛ و بدين جهت، ويژگيهاى علم كلام را نيز مى‌توان در آن جستجو كرد. کلام سیاسی با تکیه بر دین، درصدد است تعالیم سياسى دينى را كشف و تبيين، و از آنها در قبال ديدگاههاى رقيب دفاع كند. پس مى‌توان گفت: كلام سياسى شاخه‌اى از علم كلام است كه به تبيين و توضيح آموزه‌هاى ايمانى و ديدگاههاى دينى در باب مسائل سياسى پرداخته؛ و از آنها در قبال ديدگاهها و آموزه‌هاى رقيب دفاع مى‌نمايد.

كلام سياسى به رغم وجود گرايشهاى مختلف در درون آن، داراى ويژگيهايى است كه مى‌تواند آن را از ديگر گرايشهاى فكرى سياسى، همچون الهيات سياسى مسيحى يا تفكر سياسى مدرن و يا حتى از ديگر حوزه‌هاى مطالعات سياسى اسلامى، متمايز نمايد. به شکل خلاصه، كلام سياسى شامل ويژگيهاى ذيل مى‌باشد:

الف) محوريت آموزه‌ها و نصوص ‌دينى: يكى از ويژگيها و شاخصه‌هاى علم كلام، اتخاذ آموزه‌هاى دينى به عنوان مبادى استدلالهاى خود است؛ و از این جهت، از فلسفه تمایز پیدا می‌کند. از اين‌رو، متكلم بیش از فیلسوف با متون دینی رابطه تعاملى جدى دارد. از يك‌سو، متكلم با الهام از متون دينى به بررسيهاى خود اقدام مى‌كند؛ و از سوى ديگر، وی با توضيح و تبيينهاى كلامى خود به تفسير متون دينى مى‌پردازد. البته برخى كل جريان عقلي ـ فكرى سياسى دوره اسلامى را همچون مسيحيت، نوعى «كلام سياسى» دانسته؛ و بين گونه فلسفى و كلامى آن تمايزى قائل نشده‌اند.

ب) تكثر روشى در كلام سياسى: كلام سياسى در استدلالهاى خود روشهاى مختلفى را به كار مى‌برد؛ هرچند، كاربرد روشهاى مختلف بر حسب فرقه‌ها و مكاتب كلامى گوناگون در دوره اسلامى، متفاوت بوده است. برخى از مكاتب كلامى تنها به شيوه نقلى تکیه داشته‌اند؛ اما در برخى مكاتب همچون كلام شيعى، تكثر روشى رواج داشته است.

ج) فضيلت‌گرايى و آرمان سعادت: آرمان و غايت اصلى انسان از ديدگاه اسلامى، نيل به كمال و سعادت است. تمامى ابعاد حيات آدمى، همچون هدایت الهی، تحت‌الشعاع اين اصل قرار دارند. در كلام سياسى، زندگى انسان در جهان دنيوى مقدمه حيات اخروى، و زندگی آن‌جهانی اصالت داشته، غايت حيات دنيوى تلقی می‌شود. بدین جهت، حيات دنيوى آدمى و عرصه‌هاى مختلف آن، به سوى حيات اخروى جهت می‌یابد.

د) تقدم كلام سياسى بر فقه سياسى: كلام سياسى بر برخى از حوزه‌هاى مطالعاتى سياسى، چون فقه سياسى، تقدم رتبی دارد.

کلام سیاسی زیدیه

کلام سیاسی شیعه در چند نقطه عطف دچار تحول شد. یکی از آنها اعتراض برخی همچون زیدیه به رویکرد تقیه از جانب ائمه (ع)، و نقطه عطف دیگر، بحث جانشینی اسماعیل به جای امام صادق (ع) بود. این دو واقعه سبب بروز دو فرقه مهم زیدیه و اسماعیلیه شد. از سویی دیگر، سالهای 260ـ329 هجری که در میان شیعیان به نام دوره غیبت صغری شناخته می‌شود، بدون تردید سخت‌ترین و بحرانی‌ترین دوره در تاریخ تشیع امامی بود. در پایان دهه 440 ق. اکثریت مطلق شیعیان عراق به شکلی در تزلزل بودند. در دوره‌ای که با عنوان «حیرت» شناخته می‌شود، بسیاری از افراد مرتد شناخته شدند. سه فرقه اصلى شيعى كه داراى اهميت مى‌باشند و تا روزگار حاضر نيز تداوم داشته‌اند، عبارت‌اند از: زيديان، اسماعيليان، و شيعيان اثني‌عشرى معروف به اماميه. اولين اختلاف در شيعه زمانى اتفاق افتاد كه مختار به خونخواهى امام
حسين (ع) قيام كرد؛ و محمد حنفيه را مهدى معرفى نمود. به پيروان مختار، «كيسانيه» گفته می‌شود. جريان ديگر، قيام زيد فرزند امام سجاد (ع) عليه بنى‌اميه بود. پس از شهادت وی، پيروانش به زيديه معروف شدند. سومين انشعاب در زمان امام صادق (ع) رخ داد؛ زيرا عده‌اى اسماعيل فرزند ارشد او را امام هفتم دانستند و اسماعيليه ناميده شدند.

زيديان، پيروان زيدبن‌على، فرزند امام زين‌العابدين (ع)، دومين گروه عمده شيعى بودند که عقایدشان در طول زمان شکل گرفت. هرچند از نظر اماميه زيد فردى صالح بوده و ادعاى تجزيه‌طلبى و ايجاد فرقه جديدى، جداى از امام محمد باقر (ع) و امام صادق (ع)، نداشته، و حتى مورد تأييد ایشان هم قرار گرفته بود، امّا پس از زيد، در بين پيروان او گروهى به تنظيم عقايد و احكامى پرداختند؛ و مذهب زيديه را پديد آوردند. گفته شده كه آنها در عقايد از معتزله، و در فقه از مكتب ابوحنيفه تأثير پذيرفته‌اند. جاروديه، سليمانيه و صالحيه، مهم‌ترین فرق زیدیه
تلقی می‌شوند. ایشان موفق شدند در مغرب، طبرستان و يمن حكومت تشكيل
دهند. ديرپاترين آنها دولت زيديه در يمن است كه در سال 288 هجرى يحيى از نوادگان امام حسن (ع) ملقب به «الهادى الى الحق» بازمی‌گردد؛ و تا سال 1382 كه
حكومت جمهورى يمن برپا شد، ادامه داشت. امروزه، نيز مهم‌ترين پايگاه زيديه كشور يمن است. بر اساس عقيده زيديه، تنها سه امام منصوص وجود دارد و پيامبر اكرم (ص) تنها به امامت امام على، امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) تصريح كرده‌اند. پس از ايشان، امام كسى است كه شرايطى از جمله جهاد را احراز كند. از اين‌رو است كه زيديه به امامت امام سجاد (ع) و ديگر امامان اماميه كه به جهاد علنى نپرداختند، اعتقاد ندارند. همچنین ایشان با امام غایب و مهدویت نسبتی ندارند. در عوض، آنان زيدبن‌على، يحيى‌بن‌زيد، محمدبن‌عبدالله (نفس زكيه)، ابراهيم‌بن‌عبدالله و شهيد فخّ و برخى ديگر از فاطميان را كه به جهاد علنى پرداختند، امام مى‌دانند. شرط دوم امام، فاطمى‌بودن است. منظور از فاطمى، كسى است كه از طريق پدر به امام حسن و امام حسين كه فرزندان حضرت فاطمه (ع) هستند، برسد. شرط سوم و چهارم، معرفت به دين و شجاعت است. مسئله امر به معروف و نهى از منكر در كلام سياسى زيديه اهميت فراوانی دارد. از این نظر، زيديه با معتزله اشتراك دارد.

عمده‌ترين ويژگى روش‌شناختى كلام سياسى زيديه را مى‌توان نص‌گرايى و تأكيد بر اعتبار ادله نقلى دانست. برخلاف ديدگاههاى اماميه، استدلال عقلى چندانی بر مسئله امامت در كلام آنها مطرح نشده است؛ و بنابراین، دلايل متكلمان زيدى بر موضع خويش به‌ويژه در بحث امامت، در اساس، ادله سمعى هستند. از نظر آنان، امام به دو شيوه نص جلى و خفى برگزيده مي‌شود. نص جلى عبارت است از ورود نص خاص از پيامبر گرامى اسلام (ص) و ائمه پيشين در مورد امامت يك شخص، و نص خفى همان نص عام در اين باب و بيان صفات دارنده شرايط امامت مى‌باشد. از اين ديدگاه، سه امام نخست شيعى به نص جلى و امام چهارم، زيدبن­على، و ديگر امامان زيدى به نص خفى انتخاب شده‌اند.

كلام سياسى اسماعيليه

اسماعيليان از جمله فرقه‌هاى مهم شيعى هستند كه در سده دوم هجرى ظهوركردند؛ و بعدها گروهى از آنان توانستند خلافت فاطمى را در مصر بر پا دارند. پس از شهادت امام صادق (ع)، شيعيان به شش گروه تقسیم شدند؛ که چهار گروه ايشان را اسماعيليان تشكيل مى‌دادند. برنارد لوئيس این چهار جريان اسماعيلى را این‌چنین شناسايى كرده است: داعيان متقدم اسماعيلى، دُعات فاطمى، نهضت سورى ـ بين‌النهرينى و 4. قرامطه بحرين. با گذشت زمان و در جريانات بعدى، به تدريج ويژگيهاى خاص كلام سياسى اسماعیلیه متمايز از كلام سياسى شيعيان اثنى‌عشرى و زيدى شكل گرفت. فاطميون و قرامطه از جمله مهم‌ترين جريانات اسماعيلى بودند كه توانستند به كلام سياسى اسماعيلى شكل دهند. خلافت فاطمیان پس از مرگ المستنصر بالله (487 ق) بر اساس اختلاف بین نزار و مستعلی به دو فرقه نزاریه (در ایران، قلعه الموت، و خلافت شرقی) و مستعلویه (در مصر) منشعب شدند. سپس فرقه نخست به هند رفت؛ و در سلسله آقاخان که امروزه فعالیت قابل توجهی دارند، تجلی یافت. آقاخان اول (1800-1881) شصت و چهار سال، آقاخان دوم (1830-1885) چهار سال، و آقاخان سوم (1877-1957) هفتاد و دو سال امامت داشتند. امام اخیر به همراه سیدامیرعلی هندی در سال 1923 نامه­ای به ترکیه فرستادند تا خلافت از بین نرود؛ هرچند دیر شده بود. آقاخان سوم از دولت انگلیس لقب «سر» و از شاه ایران لقب «حضرت والا» گرفت. کریم آقاخان چهارم، چهل و نهمین امام این فرقه، بعد از پدربزرگش در سن بیست سالگی در سال ۱۹۵۷ به این منصب رسید. وی لیسانس تاریخ اسلام خود را از دانشگاه هاروارد گرفت، مدتی مسئول کمکهاى كشاورزى سازمان ملل متحد بود، و اساساً دغدغه «توسعه» دارد. هرچند در كلام سياسى اسماعيليه نيز همانند ديگر فرق شيعى، امامت ركنى اساسى تلقی می‌شود، اما اساساً آقاخان چهارم مصلحی اجتماعی به شمار می­آید و خود را از پیرایه­های فرهمند امامت سنتی خارج کرده است.

اسماعيليان براى ضرورت نصب امام، به دلايل عقلى و نقلى متمسک می‌شوند؛ و همانند اماميه در دلايل نقلى خود به ادله قرآنى و روايى استدلال، و امامت حضرت على (ع) را اثبات مى‌كنند. به اعتقاد اسماعيليه، تفسير و بيان ظاهر و تنزيل قرآن وظيفه پيامبر (ص) و تأويل و ارشاد به باطن آن، وظيفه امام و وصى و جانشين اوست. از نظر اسماعيليان، امام از دو راه تعيين مي‌شود: يكى وراثت، و ديگرى نص امام مستقر. شيعيان، از ديدگاه اسماعيليه، وظايفى در قبال امام دارند: وفا به پيمان با امام، بزرگداشت وی، آگاه ساختن او از احوال خويش، صبر و شكر بر بلا و نعمت، جهاد در كنار امامان، تسليم بودن به امر ایشان، بيم داشتن از آنها و برحذر بودن از مجازاتشان، تولى و تبرى، هماهنگى با امام و پرهيز از مخالفت با وى، پرهيز از حسد، بغى، حرص و كينه‌توزى و سوء‌ظن، و نهایتاً پرداخت خمس. نكته حايز اهميت، پيوند يافتن كلام سياسى اسماعیلیان با مباحث و گرايشهاى فلسفى است. جريان باطنى‌گراى اسماعيلى با اولويت دادن به گرايشهاى عقلى بيشتر به ترويج و گسترش آموزه‌هاى فلسفى، و به تبع آن فلسفه سياسى، همت گماشت. مهم‌ترين ويژگى روش‌شناختى كلام سياسى اسماعيلى را بايد در خصلت عقل‌گرايى، و نيز در عين حال باطنى‌گرايى آن، جست‌وجو كرد.


[1] . محقق حوزوی و استادیار علوم سیاسی در دانشگاه مفید (www.s-haghighat.ir).

3925 مرتبه بازدید
در حال ارسال...